نام کتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 84
22- چرا
موسى (ع) تقاضاى رؤيت كرد؟
در سوره
اعراف آيه 143 از زبان موسى مىخوانيم كه عرض كرد: «رَبِّ
أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ» (پروردگارا خودت را به من نشان ده)،
با توجه به اين آيه، سؤالى كه پيش مىآيد اين است، موسى عليه السلام كه پيامبر
بزرگ و اولو العزم پروردگار بود و به خوبى مىدانست، خداوند نه جسم است و نه مكان
دارد و نه قابل مشاهده و رؤيت است چگونه چنين درخواستى كه حتى در شأن افراد عادى
نيست از پروردگار كرد؟
گرچه مفسران
پاسخهاى مختلفى گفتهاند، ولى روشنترين جواب اين است كه موسى عليه السلام اين
تقاضا را از زبان قوم كرد، زيرا جمعى از جاهلان بنى اسرائيل اصرار داشتند كه بايد
خدا را ببينند تا ايمان آورند (آيه 153 نساء گواه بر اين مطلب است) و او از طرف
خدا مأموريت پيدا كرد كه اين تقاضا را مطرح كند تا همگان پاسخ كافى بشنوند، در
حديثى كه در كتاب عيون اخبار الرضا عليه السلام از امام على بن موسى الرضا عليه
السلام نقل شده است نيز به اين موضوع تصريح شده است [1].
از قرائن
روشنى كه اين تفسير را تأييد مىكند اين است كه در همين سوره آيه 155 مىخوانيم كه
موسى عليه السلام پس از اين ماجرا عرض كرد: أَ
تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا: «آيا ما را
به خاطر عملى كه سفيهان ما انجام دادند، به هلاكت مىرسانى؟» از اين جمله روشن
مىشود كه نه تنها موسى عليه السلام چنين تقاضائى را نداشت بلكه شايد هفتاد نفرى
هم كه با او به ميعادگاه رفته بودند چنين منطقى نداشتند، آنها تنها افراد دانشمند
و نمايندگان بنى اسرائيل بودند، تا مشاهدات خود را براى توده جاهل و بىخبر كه
پيشنهاد مشاهده پروردگار را داشتند بيان كنند. [2]