نام کتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 35
3- چرا ذات
پروردگار را نمىتوان درك كرد؟
نكته اصلى در
مسأله نامحدود بودن ذات پاك خداوند و محدود بودن عقل و علم و دانش ماست.
او وجودى است
از هر نظر بىنهايت، ذات او مانند علم و قدرت و همه صفاتش بىپايان و نامحدود است.
و از سوى ديگر ما و تمام آنچه به ما مربوط است اعم از علم و قدرت و حيات ما و زمان
و مكانى كه در اختيار داريم همه محدود است.
بنابراين ما
با اين همه محدوديت چگونه مىتوانيم به آن وجود نامحدود و صفاتش احاطه پيدا كنيم؟
چگونه علم محدود ما مىتواند از آن وجود نامحدود خبر دهد.
آرى ما
مىتوانيم در عالم انديشه و فكر از دور شبحى ببينيم، و اشاره اجمالى به ذات و
صفاتش كنيم، ولى رسيدن به كنه ذات و صفات يعنى آگاهى تفصيلى از او براى ما ممكن
نيست- اين از يك سو.
از سوى ديگر
يك وجود بىنهايت از هر جهت مثل و مانندى ندارد، و منحصر به فرد است چرا كه اگر
مثل و مانندى مىداشت هر دو محدود بودند.
حال چگونه ما
مىتوانيم به وجودى پى بريم كه هيچگونه مثل و مانندى براى او سراغ نداريم، و هرچه
غير او مىبينيم ممكنات است، و صفاتش با صفات واجب الوجود كاملًا متفاوت.
[1]
[1]- اگر تعجب نكنيد ما حتى نمىتوانيم مفهوم
«نامتناهى» را تصور كنيم، اگر گفته شود پس چگونه كلمه «نامتناهى» را به كار
مىبريد؟ و از آن خبر مىدهيد، و درباره احكام آن سخن مىگوئيد، مگر تصديق بدون
تصور ممكن است؟
در پاسخ
مىگوئيم: ما اين كلمه را از دو واژه «نا» كه به معنى عدم است و «متناهى» كه به
معنى محدود است گرفتهايم، يعنى اين دو را جداگانه مىتوانيم تصور كنيم (عدم و
متناهى) سپس آنها را با يكديگر تركيب كرده و به آن وجودى كه در تصور نمىگنجد
اشاره نموده و به آن علم اجمالى پيدا مىكنيم (دقت كنيد).
نام کتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 35