نام کتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 30
2- فرضيه
ترس
«ويل دورانت» مورخ معروف غربى در تاريخ خود در
بحثى تحت عنوان سرچشمههاى دين از «لوكرتيوس» حكيم رومى چنين نقل مىكند كه «ترس،
نخستين مادر خدايان است! و از ميان اقسام ترس خوف از مرگ، مقام مهمترى دارد ...
به همين جهت انسان ابتدائى نمىتوانسته باور كند كه مرگ يك نمود طبيعى است، لذا
هميشه براى آن علت فوق طبيعى تصور مىكرد» [1]
همين سخن را
«راسل» به تعبير ديگرى تكرار كرده، مىگويد:
«گمان مىكنم كه منشأ مذهب قبل از هر چيز ترس و
وحشت باشد ترس از بلاهاى طبيعى، ترس از جنگها و مانند آن، و ترس از اعمال نادرستى
كه انسان به هنگام غلبه شهوات انجام مىدهد» [2]
بطلان اين
فرضيه نيز از اينجا روشن مىشود كه طرفداران آن گويا همگى با يك تعهد ضمنى با
يكديگر توافق كردهاند كه براى مذهب و عقيده خداپرستى ريشه فوق طبيعى وجود ندارد،
و حتماً بايد عاملى براى آن در طبيعت جستجو كرد عاملى كه بازگشت به نوعى گمان و
تخيل داشته باشد، لذا در اين رابطه هميشه مسائل فرعى را ديده، و مسأله اصلى را
فراموش كردهاند.
درست است كه
ايمان به خدا به انسان قدرت روحى و آرامش مىدهد، و درست است كه او را در برابر
مرگ و حوادث سخت شجاع مىكند، تا آنجا كه گاهى آماده هرگونه ايثار و جانبازى
مىشود، ولى چرا ما مطلبى را كه دائماً در مقابل چشم بشر وجود داشته يعنى اين
نظامى كه بر زمين و آسمان و گياهان و جانداران و وجود خود انسان حاكم است فراموش
كنيم.
به تعبير
ديگر انسان هر قدر از علم تشريح و فيزيولوژى و مانند آن بىاطلاع باشد وقتى به
ساختمان چشم و گوش و قلب و دست و پاى خود نگاه مىكند آن را