responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 204

59- آيا امكان نسيان و فراموشى در انبياء با عصمت آنان سازگار است؟

از آيات متعددى در سوره كهف استفاده مى‌شود كه موسى گرفتار فراموشكارى شد در يكجا مى‌فرمايد: هنگامى كه آن دو (موسى و دوست همسفرش) به محل تلاقى دو دريا رسيدند ماهى خود را (كه براى تغذيه آورده بودند) فراموش كردند، و ماهى، راه خود را در پيش گرفت و رفت»! «فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَيْنِهِما نَسِيا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَباً» (كهف 61) بنابراين فراموشى به هر دو دست داد.

و در دو آيه بعد از آن، از زبان دوست موسى نقل مى‌كند «من ماهى را فراموش كردم، و فقط شيطان بود كه ياد آن را از خاطر من برد» «فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِيهُ إِلَّا الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ» (كهف 63).

اگر دوست او يوشع بن نون بوده- همان گونه كه در ميان مفسران مشهور است- و در آن حال پيامبر بوده معلوم مى‌شود نسيان و فراموشكارى براى پيامبران جايز است.

و باز در چند آيه بعد، از قول موسى عليه السلام مى‌خوانيم هنگامى كه آن مرد الهى (خضر) را ملاقات كرد با او عهد كرد كه از اسرار اعمالش سؤالى نكند تا خودش توضيح دهد، ولى موسى بار اول فراموش كرد، زيرا هنگامى كه خضر، آن كشتى سالم را سوراخ كرد بانگ اعتراض موسى بلند شد كه چرا چنين مى‌كنى، و هنگامى كه خضر پيمانش را به او يادآورى نمود گفت: «مرا به خاطر اين فراموشكارى مؤاخذه مكن» «قالَ لا تُؤاخِذْنِي بِما نَسِيتُ» (كهف 73) و اين مسأله براى بار دوم و سوم نيز تكرار شد.

آيا از مجموع اين آيات استفاده نمى‌شود كه امكان نسيان و فراموشى براى پيامبران وجود دارد؟ و آيا يكى از شاخه‌هاى عصمت مصونيت از نسيان و خطا نيست؟

نام کتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 204
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست