نام کتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 201
مثلًا در حديث مىخوانيم كه أبو بصير و چند تن از ياران بزرگ امام صادق «عليه
السلام» در مجلسى بودند امام غضبناك وارد مجلس شد هنگامى كه نشست در حضور جمع
فرمود: «عجيب است كه عدهاى گمان مىكنند ما علم غيب داريم، هيچكس جز خداوند
متعال از غيب آگاه نيست، من الان مىخواستم كنيزم را تأديب كنم از دست من گريخت،
ندانستم در كداميك از اطاقهاى خانه است»!! [1]
راوى حديث مىگويد: هنگامى كه امام «عليه السلام» از مجلس برخاست من و بعضى
ديگر از ياران حضرت وارد اندرون منزل شديم و گفتيم: فدايت شويم شما درباره كنيزتان
چنين گفتى، در حالى كه ما مىدانيم شما علوم زيادى داريد و ما نامى از علم غيب
نمىبريم؟
امام «عليه السلام» سپس شرحى در اين زمينه داد كه مفهومش آگاهى او بر اسرار
غيب بود.
واضح است كه در آن مجلس افرادى بودهاند كه آمادگى و استعداد لازم براى درك
اين معانى و معرفت مقام امام نداشتند.
بايد توجه داشت كه اين طرق پنجگانه منافاتى با هم ندارند و همه آنها مىتواند
صادق باشد (دقت كنيد).
2- راه ديگرى براى اثبات علم غيب پيشوايان
در اينجا دو راه ديگر براى اثبات اين واقعيت كه پيامبر «صلى الله عليه و آله»
و امامان معصوم «عليهم السلام» اجمالًا از اسرار غيب آگاه بودند وجود دارد.
نخست اين كه: مىدانيم دايره مأموريت آنها محدود به مكان و زمان خاصى نبوده،
بلكه رسالت پيامبر «صلى الله عليه و آله» و امامت امامان «عليهم السلام» جهانى و
جاودانى است، چگونه ممكن است كسى چنين مأموريت گستردهاى داشته باشد، در حالى كه
هيچگونه آگاهى جز بر زمان و محيط محدود خود نداشته باشد؟ آيا كسى را كه مثلًا
[1]- «اصول كافى» جلد 1 باب نادر فيه
ذكر الغيب حديث 3.
نام کتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 201