1-
بايد اطرافيان او انسانهاى صالحى باشند. در زمان حضرت على عليه السلام صحابى
مقدّس و علاقهمند به اسلام، در اطراف على عليه السلام و منافقها و تفالههاى
زمان جاهليّت، اطراف معاويه بودند.
اين ويژگى در
جوانان بسيار مهم است، وقتى با افراد پاكدامن رفيقند، همه چيزشان اصلاح مىشود، «الإِنْسَانُ
عَلَى دِيْنِ خَلِيلِهِ وَ رَفِيقِهِ؛ انسان با دوست خود هم كيش و
هم آيين است» اين همان حالتى است كه در روانشناسى به آن «محاكات» مىگويند كه به
معناى جذب خصوصيّات از همنشينان است كه در موارد بسيارى غير ارادى است و به خصوص
اين حالت در جوانان قوىتر است.
در آيات و
روايات سخن در اين زمينه بسيار است. قرآن مجيد مىفرمايد:
«وَ قَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا
لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ؛ ما براى
آنها، هم نشينانى (زشت سيرت) قرار داديم كه زشتيها را از پيش رو و پشت سر آنها در
نظرشان جلوه دادند» [1]
دوستان ناباب
براى گمراه كردن انسان هيچگاه نمىگويند كه اين كار بد است و مرتكب شو، بلكه
مىگويند اشكالى نداشته و كار بدى نيست و يا راهى به سوى خداست، اين همان كار
شيطان است كه براى گمراه كردن انسان، زشت را زيبا و زيبا را زشت جلوه مىدهد.