ظلم از گناهانى است كه تنها مجازاتش در آخرت نيست بلكه در دنيا هم دامن گير
شخص ظالم است.
در طول عمر خود ظالمانى را ديدهايم كه سرنوشت آنهابه كجا رسيده است، مانند
رضاخان و محمّدرضا پهلوى و يا صدّام و ديگر ظالمان، حتّى مىبينيم كه در اين دنياى
متمدّن و استعمارگر با دست خودشان چه بلاهايى بر سر خودشان آوردند و تمام ظلمهايى
را كه در استعمار و استثمار ممالك ديگر كرده بودند، بدتر از آن را در جنگ اوّل و
دوّم جهانى ديدند و جمعاً نزديك به پنجاه ميليون كشته دادند و ويرانى عجيبى به بار
آمد.
آنها باز هم نتيجه مظالم فعلى خودشان را خواهند ديد، بايد از ظلم در حقّ
ديگران ترسيد، خواه در مقياس شخصى يا در مقياس اجتماعى و جهانى؛ اينها بدون كيفر
نمىماند و به نوعى خداوند جزاى آن را خواهد داد.
ما دورنمايى از زندگى غربيهاى مستكبر و زرق و برق زندگى آنها را مىبينيم و
خيال مىكنيم كه خوشبختند، درحالى كه از جهات مختلف گرفتارند، به طورى كه پر
فروشترين دارو در بين آنها داروهاى رفع اضطراب و نگرانى است، چرا كه در درون
مىسوزند و اينها همه نتيجه ظلم آنها است.