بيمارىهاى روانى در دنيا در حال گسترش است و شايد روزى فرا رسد كه يك انسان
سالم در دنيا از نظر فكر و روان پيدا نشود. كتابهاى مختلفى در مورد بيمارىهاى
روانى نوشته شده و داروهاى آرام بخش بسيارى توليد شده، ولى فايدهاى ندارد؛ وقتى
انسان هميشه فكرش اين باشد كه مبادا در حقّ او خيانت شود، و يا به او دروغ گفته
شود، ديگر آرامشى نخواهد بود، امّا اگر امانتدارى حاكم باشدآرامش حاكم مىشود.
افزايش پروندههاى دادگسترى و طلاقها با آمارهاى تكان دهنده، به خاطر دروغ و
خيانت است.
دو عامل ديگر كه باعث جلب محبّت مىگردد، حسن خلق و نزديكى و ارتباط با مردم
است. آيا نزديكى فيزيكى و جسمانى مراد است و يا نزديكى مكانى؟
روشن است كه مراد نزديكى به عواطف و درك مشكلات مردم است. بعضى فكر مىكنند كه
ديگران هيچ مشكلى ندارند و فقط خودشان داراى مشكل هستند.
مشكلات مردم گاهى فردى است و گاهى اجتماعى كه بايد به مردم نزديك شد و براى
رفع مشكلات آنها كوشيد. گاهى مصيبت زده است و نياز به تسلّى خاطر دارد و يا بيمار
است و نياز به روحيه و اميدوارى دارد است و يا مشكل اقتصادى دارد و يا با همسايه و
فرزند خود مشكل دارد كه بايد پا در ميانى كرد؛ پس بايد به سراغ دردهاى مردم رفت.