دهند پس نبايد خلق خدا را تغيير بدهيم و شبيهسازى هم نوعى تغيير خلق اللَّه
است.
قلنا: اوّلًا (جواب نقضى) در اين صورت از خيلى از كارها بايد جلوگيرى كنيد
مثلًا جراحىِ زيبائى (عمليّة التجميل) را بايد حرام بدانيد، و يا جرّاحى براى
جداسازى انگشت ششم و يا جدا كردن دوقلوهاى به هم چسبيده و يا تركيب انواع گياهان
با هم و توليد گياهان جديد كه اينها همه تصرّف در خلق اللَّه است و بايد بگوئيد
همه حرام است، در حالى كه هيچ كدام حرام نيست.
ثانياً (جواب حلّى): «خَلْقَ اللَّهِ» در آيه اشاره به فطرت اللَّه است، يعنى من اينها را وسوسه
مىكنم تا فطرت اللَّه را تبديل به كفر كنم، چون مىفرمايد فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا
تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ[1] كه در ذيل آيه فطرت است و فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ را تفسير مىكند. پس آيه مربوط به توحيد و شرك است و ربطى به جرّاحى و
شبيهسازى ندارد.
دليل سوم: التفرقة بين المرء و زوجه
معتقدند به مقتضاى آيه
فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ[2] اين كار حرام
است، يعنى شبيهسازى را به جريان هاروت و ماروت تشبيه مىكنند كه آنها از طريق سحر
بين مرأة و زوجش جدائى مىانداختند.
قلنا: اينها هيچ ربطى به هم ندارد، زن و شوهر را از هم جدا كردن غير از
شبيهسازى است، چون شبيهسازى تكثير از غير طريق تركيب نطفه زن و مرد است (غير
جنسى).
نتيجه: اگر چه از نظر عنوان اوّلى قائل به اصالة الاباحه شديم؛ ولى از نظر
عنوان ثانوى مشاكل اخلاقى زيادى دارد كه از جمله از بين رفتن نظام خانواده و
باردار شدن زنهاى بدون شوهر ... است، كه اين مسأله اگر در جامعه گسترش پيدا كرد،
خانوادهها تهديد مىشود و مسائل غير اخلاقى و اشباع قواى جنسى از راه نامشروع،
شايع مىشود و مشاكل عظيم اجتماعى را ايجاد مىكند و اگر بتوانيم بگوئيم حرام است،
از طريق عنوان ثانوى است.
المقام الثانى: اگر انسانى از اين طريق متولّد شد، از جهت ارث، قتل، اسلام،
حضانت و نفقه و محرميّت چه حكمى دارد؟
- محرميّت: چون عناوين «الاب» و «الاخ» و «الاخت» در مورد چنين ولدى صادق
نيست، يعنى شبيه دوقلو است؛ پس صدق برادر و خواهر نمىكند، بنابراين هيچ يك از
عناوين نسبيّه بر آن صادق نيست؛ ولى عنوان «الام» در اينجا شبيه مادر رضاعى است كه
او را پرورش داده، و نطفهاى در كار نيست. ما مىگوئيم با اين مادر ازدواج نكند
چون مثل مادر رضاعى است، زيرا گوشت و پوست او از آن زن پرورش يافته است، بنابراين
احكام محارم جارى نمىشود جز نسبت به مادر، احتياطاً.
- اسلام: اگر مسلمان شود حكم مسلمان را دارد.
- قتل: اگر مسلمان باشد، قتلش ديه دارد.
- نفقه و حضانت: عرف عقلا كسى را كه سبب پيدايش چنين طفلى شده (غير از عرف
عقلا دليلى نداريم) مسئول مىداند پس نفقه و حضانتش با اوست.
- ارث: چون در حقيقت برادر و خواهر كسى نيست ارث هم نمىبرد.
[چند مسئله مهم باقيمانده از بحث
مقدّمات نكاح]
[مسأله 12: (الافضاء)]
115 مسئله 12 (الافضاء) ..... 6/ 3/ 80
چند مسئله مهم (مسائل 12 و 13 و 14) از بحث مقدّمات نكاح باقى مانده است كه به
آن مىپردازيم.
مسألة 12: لا يجوز وطء الزّوجة قبل اكمال تسع سنين، دواماً كان النكاح او
منقطعاً، و امّا سائر الاستمتاعات كاللمس بشهوةٍ و الضم و التفخيذ فلا بأس بها
حتّى فى الرضيعة، و لو وطأها قبل التسع و لم يفضها لم يترتّب عليه شيء غير الاثم
على الاقوى، و إن افضاها بأن جعل مسلكى البول و الحيض واحداً أو مسلكى الحيض و
الغائط واحداً حرم عليه وطؤها ابداً، لكن على الاحوط فى الصورة الثانية، و على أىّ
حال لم تخرج عن زوجيّته على الاقوى، فيجرى عليه احكامها من التوارث و حرمة
الخامسة و حرمة اختها معها و غيرها، و يجب عليه نفقتها ما دامت حيّة و إن طلّقها
بل و ان تزوّجت بعد الطلاق على الاحوط، بل لا يخلو من قوّة، و يجب عليه دية
الافضاء، و هى دية النفس، فاذا كانت حرّة فلها نصف دية الرجل مضافاً الى المهر
الّذى استحقته بالعقد و الدخول، و لو دخل بزوجته بعد اكمال التسع فافضاها لم تحرم
عليه و لم تثبت الدّية، و لكن الاحوط الانفاق عليها ما دامت حيّة و ان كان الاقوى
عدم الوجوب.
عنوان مسأله:
اين مسأله در مورد «افضاء» است، اگر دخول صورت گيرد و