تدلّ على انّهم تزوّجوا بمَن نزل اليهم من الحور و الجانّ و قد عرفت الحق في
ذلك [1].
دليل قول دوّم: روايات كثيرهاى دلالت بر اين قول دارد
و ان تفاوتت ألسنتها.
گروه اوّل: دستهاى از روايات مىگويد نكاح اخوة و اخوات قبيح است و خدا
اوليائش را از اين امر قبيح به وجود نمىآورد؛ ولى چگونگى ازدياد نسل را بيان
نمىكند.
* ... عن ابن توبه
(مجهول الحال)
عن زرارة قال: سئل أبو عبد اللَّه عليه السلام كيف بدو النسل فانّ عندنا
اناساً يقولون ان اللَّه اوحى الى آدم ان يزوّج بناته من بنيه و انّ اصل هذا الخلق
من الاخوة و الاخوات قال أبو عبد اللَّه عليه السلام: سبحان اللَّه و تعالى عن ذلك
علوّاً كبيراً يقولون من يقول هذا انّ اللَّه جعل اصل صفوة خلقه و احبائه و
انبيائه و رسله و المؤمنين و المؤمنات من حرام و لم يكن له من القدرة ما يخلقهم من
الحلال و قد أخذ ميثاقهم على الحلال و الطهر الطاهر الطّيّب و اللَّه لقد نبّئت ان
بعض البهائم ... [2]
بحث سندى و دلالى اين حديث قبلًا بيان شد و بيان شد كه مضمون روايت خلاف وجدان
است.
* ... عمّن سمع زرارة يقول و ذكر مثله
(روايت قبلى است با سند ديگر)
و زاد ... ان كتب اللَّه كلّها فى ما جرى فيه القلم فى كلها تحريم الاخوات
على الاخوة، مع ما حرّم. الحديث [3].
* ... عن الاصبغ ابن نباتة، عن امير المؤمنين عليه السلام فى حديث ان الاشعث
قال له: كيف يؤخذ من المجوس الجزية و لم ينزل عليهم كتاب و لم يبعث اليهم نبى؟
فقال: بلى يا اشعث قد انزل اللَّه عليهم كتاباً و بعث اليهم نبيّاً و كان لهم
مَلِك سكر ذات ليلة فدعا بابنته الى فراشه فارتكبها فلمّا اصبح تسامع به قومه
فاجتمعوا الى بابه و قالوا: اخرج نطهّرك و نقم عليك الحد فقال: هل علمتم ان اللَّه
لم يخلق خلقاً اكرم عليه من ابينا آدم و حوّا؟ قالوا: صدقت قال: أ ليس قد زوّج
بنيه من بناته و بناته من بنيه؟ قالوا: صدقت هذا هو الدّين فتعاقدوا على ذلك فمحى
اللَّه العلم من صدورهم و رفع عنهم الكتاب فهم الكفرة يدخلون النّار بلا حساب، و
المنافقون أسوأ حالًا منهم. [4]
اين روايات قبح و ممنوعيت اين كار را بيان مىكند؛ ولى چگونگى افزايش نسل را
بيان نمىكند.
گروه دوّم: دستهاى از روايات مىگويد كه با حوريه ازدواج كردند. [5]
گروه سوّم: دستهاى از روايات مىگويد كه با جنّيه ازدواج كردند. [6]
گروه چهارم: دستهاى از روايات مىگويد كه هم با حوريّه و هم با جنّيه ازدواج
كردهاند. [7]
102 ادامه مسئله 2 ..... 2/ 2/ 80
اين روايات متضافر و متعدد هستند و در كتب روائى و تفسير نقل شده و به حدى است
كه علماء اهل سنت هم روايات ما را از طرق شيعه نقل كردهاند، از جمله تفسير المنار
در ذيل آيه «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ
آدَمَ ...»[8] رواياتى
را نقل مىكند، پس اين نظر در بين شيعه معروف بوده است و اهل سنّت هم مىدانستند.
ولى اين روايات، على رغم تكاثر و تضافر خالى از اشكال نيست.
اشكال اوّل: آيا ممكن است فرزندان آدم با حوريهاى ازدواج كنند كه «جسمٌ نورى»
و يا جنّيّهاى كه «جسمٌ نارى» در حالى كه از نظر جنس مخالف هم هستند.
ان قلت: درباره قيامت چه مىگوئيد كه معاد جسمانى است و انسانها همسرانى از
حوريّه هم دارند هرچه در آنجا مىگوئيد در ما نحن فيه هم بگوئيد.
قلنا: ممكن است انسان از غير همجنس براى لذت جسمانى استفاده كند؛ ولى فرزندى
متولد نمىشود، پس انسان كه جسمى ترابى است در بهشت از حوريّه براى لذات جسمانى
استفاده مىكند ولى تولّد فرزند بعيد مىباشد و حال آنكه فرض ما در اينجا تولّد
فرزندان است.
اشكال دوم: اين روايات با هم متعارض هستند بعضى مىگويند صرفاً با حوريّه،
بعضى مىگويند صرفاً با جنّيه و بعضى مىگويند با هر دو ازدواج كردند.
اللَّهم الّا ان يقال: روايتى كه مىگويد حوريّه، ساكت است از جنّيّه و يا
روايتى كه مىگويد جنّيّه ساكت است از حوريّه.
اشكال سوم: بعضى از اين روايات خلاف وجدان و آن چيزى است كه ما عيناً در خارج
مىبينيم.