responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كتاب النكاح نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 10

دليل: روايات‌

* ... عن محمد بن الحسن الاشعرى، قال: كتب بعض بنى عمّى الى ابى جعفر الثانى عليه السلام: ما تقول فى صبيّة زوّجها عمّها، فلمّا كبرت ابت التزويج، فكتب لى: لا تكره على ذلك و الامر امرها» [1]

«محمد بن الحسن الاشعرى» شخص مجهول الحالى است بنابراين حديث از نظر سند قابل مناقشه است؛ ولى عمل اصحاب به اين روايت جبران ضعف سند را مى‌كند، و از نظر دلالت صريح است، خصوصاً كه در مورد صغيره است.

5 ادامه مسئله 1 ..... 23/ 6/ 79

* ... عن الحلبى، عن ابى عبد اللّه عليه السلام فى حديث قال: سئل عن رجل يريد أن يزوّج اخته؟ قال: يُؤامرها فان سكتت فهو اقرارها و ان ابت لا يزوّجها. [2]

اين حديث از نظر سند صحيحه است منتهى دو اشكال دارد:

1- نفى استقلال برادر است به اين معنى كه ولايت مشتركه را نه نفى مى‌كند و نه اثبات.

2- اين روايت در مورد كبيره صحبت مى‌كند چرا كه مشورت و اين كه سكوت نشانه رضايت است، در مورد كبيره است، پس ممكن است كه برادر بر صغيره ولايت داشته باشد.

* ... عن داود بن سرحان، عن ابى عبد اللّه عليه السلام، فى رجل يريد أن يزوّج اخته، قال: يؤامرها فان سكتت فهو اقرارها و ان أبت لم يزوّجها، فان قالت: زوّجنى فلاناً، زوّجها ممّن ترضى الحديث. [3]

راوى صدر حديث «محمد بن على بن الحسين» است، كه مراد مرحوم صدوق است. آيا سند صدوق تا «داوود» صحيح است؟

جامع الرواة سند صدوق را تا داوود در باب نكاح صحيح ذكر نكرده است، لذا سند حديث خالى از اشكال و دغدغه نيست.

نتيجه: اين دو حديث گرچه توجّه مستدلين به نفى ولايت اخ را به خود جلب كرده است؛ ولى دلالتى بر عدم ولايت اخ بر صغير ندارد، پس دليل ما در اينجا عمومات عدم ولايت است.

روايات معارض:

بيش از روايت نفى ولايت اخ روايت مثبت ولايت اخ در بين اخبار موجود است.

* ... عن محمد بن قيس، عن ابى جعفر عليه السلام قال: قضى امير المؤمنين عليه السلام فى امرأةٍ انكحها اخوها رجلًا ثم انكحتها امّها بعد ذلك رجلًا و خالها أو اخ لها صغير فدخل بها (شوهر دوم عروسى كرد) فحبلت فاحتكما فيها، فأقام الاوّل الشهود فالحقها بالاوّل و جعل لها الصداقين جميعاً، و منع زوجها الّذى حقّت له أن يدخل بها حتّى تضع حملها ثم الحق الولد بابيه‌ [4].

(دوّمى وطى به شبهه است)

اين حديث مى‌گويد: چون برادر جلوتر از مادر بوده، ولايت برادر صحيح است.

مرحوم صاحب جواهر اين روايت را بدون عبارت‌

«اخ لها صغير»

نقل كرده است. [5]

* ... عن وليد بيّاع الاسقاط قال: سئل أبو عبد اللَّه عليه السلام و انا عنده، عن جارية كان لها اخوان زوّجها الاكبر بالكوفة، و زوّجها الاصغر بأرض اخرى، قال: الاوّل بها اولى الّا ان يكون الآخر قد دخل بها فهى امرأته، و نكاحه جايز. [6]

روايت، ولايت اخ اكبر و اصغر را مسلّم دانسته است و بحث عند التّعارض است كه مى‌فرمايد: ولايت اكبر اولويت دارد.

* ... عن بعض اصحابنا عن الرضا عليه السلام قال: الاخ الاكبر بمنزلة الاب. [7]

توجيهات روايات معارض:

اين روايات را سه گونه توجيه كرده‌اند:

1- اين ولايت حمل بر وكالت مى‌شود يعنى خواهر به برادر در امر ازدواج وكالت مى‌دهد بطورى كه در جوامع گذشته بعد از پدر برادر بزرگ‌تر اختيار خواهر را به دست مى‌گرفت.

2- اين ولايت را حمل بر استحباب كنيم به اين معنى كه مستحب است خواهر به برادر احترام بگذارد و اجازه او را هم در نظر بگيرد.

خصوصاً از حديث امام رضا عليه السلام بيشتر اين معنى به نظر مى‌رسد.

3- اين حكم امام را حمل بر تقيه كنيم چون تمام اهل سنّت براى برادر ولايت قائل هستند؛ ولى از اصحاب ما احدى به اين ولايت عمل نكرده است و معرض‌عنهاى اصحاب است و اين توجيهات هم به خاطر اعراض اصحاب است.

[مسألة 2: (ليس للأب و الجد للأب ولاية على البالغ الرشيد و لا على البالغة الرشيدة إذا كانت ثيّبة)]

6 مسئله 2 (ولاية الاب و الجد الباكرة الرشيدة) ..... 26/ 6/ 79 مسألة 2: ليس للاب و الجد للاب ولاية على البالغ الرشيد و لا على البالغة الرشيدة اذا كانت ثيّبة و امّا اذا كانت بكراً ففيه اقوال:


[1] ح 2، باب 6 از ابواب عقد نكاح.

[2] ح 4، باب 4 از ابواب عقد نكاح.

[3] ح 1، باب 7 از ابواب عقد نكاح.

[4] ح 2، باب 7، از ابواب عقد نكاح.

[5] ج 29، ص 231.

[6] ح 4، باب 7 از ابواب عقد نكاح.

[7] ح 6، باب 8 از ابواب عقد نكاح.

نام کتاب : كتاب النكاح نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 10
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست