در اين آيه مخاطب پيامبر است كه مأمور است به چند گروه امر كند كه جلباب را
بخودشان بپيچند زيرا اين سبب مىشود كه شناخته شوند و آنها را اذيت نكنند.
شأن نزول آيه:
در آن زمان زنان كنيز معمولا حجاب درستى نداشتند و سرشان هم ظاهراً برهنه بوده
حتّى بعداً هم كه حكم حجاب آمد زنان كنيز مشمول حكم حجاب نبودند، ولى زنان ديگر
مجبور به حجاب بودند، چون فسّاق و فجّار گاهى با كنيزها شوخى مىكردند و گاهى هم
جسور شده و نسبت به غير كنيزها هم جسارت مىكردند و اگر به آنها گفته مىشد: چرا
متعرّض زنان مىشويد؟ در پاسخ مىگفتند: اينها كنيز هستند و كارشان خيلى حساب و
كتاب ندارد. پس اين آيه نازل شد كه زنان ترتيبى دهند تا شناخته شوند كه كنيز
نيستند تا فساق و فجّار جرأت نداشته باشند به آنها جسارت كنند، قرآن به همين اكتفا
نكرده و در آيات بعد منافقين و فجار و فسّاق را به شديدترين لحن تهديد كرد:
«لَئِنْ لَمْ
يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ
فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا
قَلِيلًا مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا»[2] وقتى اين آيه
نازل شد همه فهميدند كه مسأله جدّى است و مجازات سختى براى آنها تعيين شده است.
در آيه «يُدْنِينَ» فعل مضارع به معنى امر است پس در واقع امر به امر است و امر به امر هم امر
است مخصوصاً در جايى كه امر به پيغمبر (ص) هم باشد حال «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ» به هر معنائى كه باشد منظور وجوب حجاب است و اين آيه نشان
مىدهد كه حجاب در اسلام واجب بوده است.
ان قلت: تعليل ذيل آيه «ذلِكَ
أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ» نشان
مىدهد كه امر در آيه از قبيل اوامر ارشادى (مثل قول طبيب) است نه مولوى در اين
صورت استدلال به آيه مشكل است.
قلنا: لا يبعد كه آنچه كه در ذيل آمده است جنبه حكمت داشته باشد نه تعليل،
يعنى حكمتِ حجاب عدم تعرّض به زنان مسلمان است، و ظاهراً هم مفسّران از آن امر
مولوى استفاده كردهاند.
وقتى مىخواهيد از زنان پيامبر متاعى را بگيريد از پشت حجاب بعد با فاصله چند
آيه استثنا مىكند:
«لا جُناحَ
عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا
أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما
مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ»[4] در اينجا عموها و دايىها ذكر نشدهاند با اينكه جزء محارم هستند، ولى به
قرينه مقابله معلوم مىشود كه قرآن نمىخواسته كلمات اضافى را بگويد وقتى حكم عمه
و پسر برادر و خاله و پسر خواهر گفته شده حكم عموها و دايىها هم معلوم مىشود چون
نسبتها مساوى است و در آيه براى پرهيز از الفاظ اضافه به آن اشاره نشده است.
نحوه استدلال: كلمه حجاب در اينجا به چه معنى است آيا حجاب به معنى پرده خانه
است يا به معنى حجاب زن؟
كلمه متاع قرينه خوبى است كه حجاب به معنى پرده بيوت (ستر البيوت) است و لذا
به افرادى كه دم در مىايستادند «حاجب» مىگفتند. اگر اين معنى باشد در اين صورت
معنى آيه اين است كه بر زنان پيامبر واجب بوده كه از پشت پرده با اجانب تماس داشته
باشند. آيا كسى به اين آيه در مورد غير زنان پيامبر فتوى داده است؟
اين خلاف سيره مستمرّه مسلمانان است، زيرا زنان مسلمان غالباً بازار مىرفتند
و با نامحرم به خاطر خريد صحبت مىكردند و هيچ فقيهى هم نگفته است و ما مجبور
هستيم يكى از دو كار را بكنيم:
يا بگوييم اين مطلب از مختصّات نساء النّبى است و يا اينكه حمل بر كراهت كنيم
و قرينه آن هم «ذلِكُمْ أَطْهَرُ ...» است