نام کتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 370
عشق و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادرش بيشتر
است».[1] او هم
مىفرمايد: «
سَأَمْضي وَ ما بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَى الْفَتى
؛ من از اين طريق مىروم و مرگ و شهادت (در راه خدا و نشر حقّ و عدالت) براى
جوانمردان عيب و عار نيست!»
شجاعتى كه سبب مىشود بر مرگ لبخند زند و از هيچ تهديدى نهراسد و شاهد مقصود
مقدّس خويش را به هر قيمت شده در آغوش گيرد.
يك بار ديگر اشعار فوق را كه زبان حال امام عليه السلام است زمزمه كنيد و به
محتواى آن بينديشيد، چگونه از مرگى كه مايه حيات و عزّت و افتخار است و حياتى كه
مايه ننگ و خوارى و بدبختى است، سخن مىگويد.
52- تعبير ديگرى از امام عليه السلام درباره ذلّتناپذيرى
در روايت ديگرى آمده است كه حضرت بعد از خواندن آن اشعار فرمود:
. «در شأن چون منى نيست كه از مرگ بهراسد! مرگ در راه رسيدن به عزّت و احياى
حق، چقدر آسان است؟! آرى مرگ در راه عزّت و سربلندى جز زندگانى جاويد نيست! و
زندگى ذلّتبار جز مرگ تهى از زندگى نمىباشد.
آيا مرا از مرگ مىترسانى؟ هيهات! تيرت به خطا رفت و پندارت بيهوده است!
من آن نيستم كه از مرگ بترسم، روحم بزرگتر و همّتم برتر از آن است كه از ترس
مرگ زير