نام کتاب : سوگندهاى پر بار قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 526
ب) سدّ عظيم خاكى قوم سبأ
در سرزمين يمن، منطقه كوهستانى وجود داشت كه هر زمان باران مىباريد، سيلابهاى
خطرناكى به راه مىافتاد، و همه چيز را ويران مىكرد. مردم يمن تصميم گرفتند در
مقابل اين سيلابها سدّ خاكى محكمى بسازند، تا هم از ويرانىهاى ناشى از سيلابها
جلوگيرى نموده، و هم از آبهاى جمع شده در پشت سد استفاده بهينه كنند.
به همّت مردم سدّ خاكى زده شد، و ديگر خبرى از سيلابهاى ويرانگر نبود. تدريجاً
آبهاى جمع شده پشت سد توسّط كانالهاى مخصوص هدايت، و در مسير كشاورزى و باغدارى و
آبادانى كشور به كار گرفته شد. كشور يمن روز به روز آبادتر شد، و به بركت آبهاى
مهار شده آنقدر درخت كاشته شد كه مردم در طول سفر نيز در سايه درختان حركت كرده، و
حتّى نيازى به غذا نداشتند! زيرا كافى بود سبدى بر روى سر نهاده و زير درختان حركت
كنند، تا در ظرف مدّت كوتاهى سبد آنها از ميوههاى مختلفى كه از درختان مىريخت پر
شود!
خلاصه اينكه سدّ مذكور تمدّن عظيم و خيرهكنندهاى براى مردم يمن به ارمغان
آورد. امّا از آنجا كه (برخى از) انسانها هنگامى كه به قدرت مىرسند همه چيز را
فراموش كرده، شروع به ناشكرى و نق زدن مىكنند، گفتند:
« «رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا
أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ
فِى ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»؛ پروردگارا! ميان سفرهاى ما دورى بيفكن (تا بينوايان نتوانند دوش به دوش
اغنيا سفر كنند. و به اين طريق) آنها به خويشتن ستم كردند؛ و ما آنان را
داستانهايى (براى عبرت ديگران) قرار داديم و جمعيّتشان را متلاشى ساختيم؛ در اين
ماجرا نشانههاى عبرتى براى هر صابر شكرگزارى است». [1]
خداوند تصميم بر ويرانى سدّ خاكى، كه منشأ تمدّن شهر سبأ بود گرفت. ولى اين
مأموريّت را به خيل فرشتگان و ملائكه نداد، بلكه چند موش صحرايى را مأمور اين كار
كرد! موشها در سدّ لانه كرده و به تدريج چندين سوراخ در آن ايجاد نمودند. آب