نام کتاب : سوگندهاى پر بار قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 267
مىدهد كه هواپرستى منشأ بت پرستى بوده است، همانند آن عالم هواپرستى كه،
هواپرستى او را مجبور كرد كه در مقابل شيطان سر بر سجده سايد و بت شيطان را
بپرستد.
خداى برخى از مردم پول است. بسيارى از رجال سياسى دنيا فقط به پرستش دلار
مىپردازند، و حقوق بشر، آزادى، دموكراسى، حقوق زنان، آزادى مطبوعات، آزادى عقيده،
كنوانسيون محو اشكال تبعيض عليه زنان، معاهده منع گسترش سلاحهاى شيميايى و مانند
آن براى آنها ابزارى است جهت رسيدن هر چه بيشتر به بت پول و ثروت. و لهذا كسانى كه
در راستاى اهداف و اغراض و منافع آنان حركت كنند بهترين كشورها هستند، هر چند هيچ
يك از اصول انسانى در كشورشان مراعات نشود و كشورهايى مانند ايران اسلامى كه در تضاد
با منافع نامشروع آنان است، تروريست و ناقض حقوق بشر و توليد كننده سلاحهاى
شيميايى معرّفى مىشود، هر چند پايبندترين كشورها به اصول انسانى باشند.
حديث طلا و نقره!
مرحوم حاج شيخ عبّاس قمى در سفينة البحار جملهاى از ابن عبّاس نقل كرده كه به
نظر مىرسد از استادش حضرت على عليه السلام يا پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و
آله گرفته باشد.
حديث مذكور به شرح زير است:
«اوّلين سكّه طلا و نقره كه زده شد، و
به عنوان نقد معامله رواج پيدا كرد، شيطان نگاهى به آن نمود، و فريادى از خوشحالى
كشيد. سپس آن را روى چشمان، و پس از آن روى سينهاش نهاد، دوباره آن را به سينهاش
چسبانيد و گفت:
«قُرَّةُ عَيْنى وَ ثَمَرَةُ فُؤادى ما ابالى مِنْ بَنى آدَمْ اذا
احَبُّوكُما انْ لا يَعْبُدُوا وَثَناً
؛ اى نور چشمان و ميوه قلب من! اگر انسانها فريفته شما شوند (و شما را پرستش
كنند) غمى نيست كه ديگر بتپرستى را رها نمايند!». [1]