نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 44
وارد شده و
اگر موضوع، يك عنوان مركّبى مثل نماز است از چه اجزا و شرايط و موانعى برخوردار
است؟
پس بايد مشخص
كند كه مثلًا حكم وجوب تيمّم در صورت نبود آب، روى عنوان «صعيد» رفته است يا عنوان
«تراب»؟ و يا حكم وجوب خمس در آيه خمس موضوعش مطلق عنوان «غنيمت» است يا خصوص
غنيمت جنگى؟ و يا موضوع وجوب نماز كه عملى مركّب از اجزا و شرايط خاص با فقدان
موانع است اجزا و شرايط و موانعش كدام است؟
فرقى در اين
جهت بين موضوعاتى مثل «صعيد» و «غنيمت» كه در عرف عام وجود دارد و موضوعات مخترعه
شارع نظير «صلاة»، «صيام» و «حج» نمىباشد؛ استنباط و استخراج همه اينها از
لابهلاى ادلّه، فقط به عهده فقيه است.
ولى هنگامى
كه به مصاديق اين موضوعات مىرسيم و بحثى تطبيقى به ميان مىآيد- مثل اينكه آيا بر
غير تراب نيز عنوان «صعيد» صدق مىكند يا نه؟ و يا بر ارباح مكاسب نيز عنوان
«غنيمت» صادق است يا نه و يا بر استقبال به همراه انحراف به ده درجه «استقبال
قبله» صدق مىكند يا نه و يا خنده بدون صدا كه انسان را تكان دهد مصداق عنوان
«قهقهه» كه از مبطلات نماز است مىباشد يا نه- مشاهده مىكنيم كه موارد، سه گونه
است:
1. موضوعاتى
كه تطبيق و تشخيص مصاديق آن نياز به نوعى تخصّص دارد و بايد آن را از متخصّصان آن
موضوع گرفت. مثلًا فقيه مىگويد: روزه بر بيمارى كه روزه گرفتن براى او ضرر دارد
واجب نيست، در اينجا گاه شخص بيمار خودش مىتواند تشخيص دهد كه روزه براى او
زيانبار است و گاه ناچار است از طبيب كمك بگيرد يا اينكه مثلًا مرگ مغزى آيا مصداق
مرگ حيوانى است و تنها حيات نباتى او باقى است، يا نه؟ و يا فلان مرگ مغزى آيا
قابل بازگشت است يا نه؟ همه اينها در شأن پزشكان متخصّص است.
2. موضوعاتى
كه براى تطبيق و تشخيص مصداق آن بايد به عرف مراجعه كرد ولى تشخيص اينكه عرف در
اين رابطه چه مىگويد و از چه ارتكازى برخوردار است تنها از فقيه بر مىآيد يعنى
در اينگونه از موارد، خودِ فقيه به عنوان متخصّص عمل مىكند زيرا او دائماً با
مسائل فقهى و موضوعات آن سر و كار دارد و در تشخيص اينكه عرف چه مىگويد و چه
ارتكاز و فهمى دارد؟ از تفرّس و قدرت انتقال فوق العادهاى برخوردار است.
مثلًا آيا
تغيير تقديرى آب به رنگ نجس، مصداق «تغيير» كه در رواياتى نظير:
«خلق اللَّه الماء طهوراً لا ينجّسه شىء إلّا
ما غيّر لونه او طعمه او ريحه» [1]
وارد شده،
محسوب مىشود يا نه؟ فقيه مىتواند درباره آن اظهار نظر كند.
[2] معلوم است كه اگر تشخيص اين موضوع را بخواهيم به دست توده مردم
بدهيم سرگردان مىشوند.
[2]. (منظور از تغيير تقديرى آن است كه آبى
مثلًا كمى گلآلود است و خون در آن ريخته شده، به اندازهاى كه اگر آب صاف بود رنگ
آن تغيير پيدا مىكرد ولى چون رنگ آن كدر است آثار آن فعلًا ظاهر نمىشود).
نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 44