شأن نزول:
براى آيات فوق دو شأن نزول نقل شده، كه ممكن است هر دو صحيح باشد:
نخست اين كه، گروهى از رؤساى كفار «مكّه» نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده گفتند: اگر راست مىگوئى كه پيامبر خدا هستى، كوههاى «مكّه» را براى ما طلا كن! و يا فرشتگانى را بياور كه نبوت تو را تصديق كنند! آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. «1»
شأن نزول ديگرى، از امام صادق عليه السلام نقل شده، و آن اين كه: پيامبر به على عليه السلام فرمود: من از خدا خواستهام ميان من و تو برادرى بر قرار سازد، و اين درخواست قبول شد، و نيز خواستهام تو را وصى من كند، اين درخواست نيز اجابت گرديد، هنگامى كه اين سخن به گوش بعضى از مخالفان رسيد (از روى عداوت و دشمنى) گفتند: به خدا سوگند يك مَن خرما در يك مشك خشكيده، از آنچه محمّد صلى الله عليه و آله از خداى خود خواسته بهتر است، (اگر راست مىگويد)، چرا از خدا نخواسته فرشتهاى براى يارى او بر دشمنان بفرستد، و يا گنجى كه او را از فقر نجات دهد؟ «2»
آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.
***
تفسير:
قرآن معجزه جاويدان
از اين آيات چنين بر مىآيد كه، گاهى پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر شدت مخالفت و لجاجت دشمنان، ابلاغ بعضى از آيات را به آخرين فرصت موكول مىكرده