responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 352
تسلى گرفتن امتناع نمود و گفت: به پسر خود به قبر، محزوناً فرود خواهم رفت». «1»
در حالى كه، قرآن مى‌گويد: يعقوب با هوشيارى و فراست از دورغ فرزندان آگاه شد، و در اين مصيبت جزغ و فزع و بى‌تابى نكرد، بلكه آن چنان كه سنت انبياء است، با آن مصيبت برخورد صبورانه‌اى داشت، هر چند قلبش مى‌سوخت و اشكش جارى مى‌شد، و طبعاً از كثرت گريه چشمش را از دست داد، ولى به تعبير قرآن، با صبر جميل و با خويشتن دارى (كظيم) سعى كرد از كارهائى، همچون دريدن جامه و نوحه‌گرى و پلاس به كمر بستن، كه علامت عزادارى مخصوص بود خوددارى كند.
به هر حال، بعد از اسلام نيز اين داستان در نوشته‌هاى مورخين شرق و غرب، گاهى با شاخ و برگ‌هاى اضافى آمده است، در شعر فارسى، نخستين قصه «يوسف» و «زليخا» را به «فردوسى» نسبت مى‌دهند، و پس از او «يوسف و زليخاى» «شهاب الدين عمعق» و «مسعودى قمى» است و بعد از او، «يوسف و زليخاى» «عبدالرحمن جامى» شاعر معروف قرن نهم است. «2»
***
5- چرا بر خلاف سرگذشت‌هاى ساير انبياء، داستان يوسف عليه السلام يك جا بيان شده است؟
از ويژگى‌هاى داستان يوسف اين است كه، همه آن يك جا بيان شده، به خلاف سرگذشت ساير پيامبران كه به صورت بخش‌هاى جداگانه، در سوره‌هاى مختلف قرآن پخش گرديده است.


نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 352
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست