72- گفت: «اى واى بر من! آيا من فرزند مىآورم در حالى كه پيرزنم، و اين شوهرم پيرمردى است؟! اين راستى چيز عجيبى است»!
73- گفتند: «آيا از فرمان خدا تعجب مىكنى؟! اين رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است؛ چرا كه او ستوده و والاست»!
تفسير:
فرازى از زندگى بتشكن
اكنون نوبت فرازى از زندگانى «ابراهيم» عليه السلام چهارمين پيامبر بزرگ مذكور در اين سوره، يعنى قهرمان بتشكن است، البته، شرح زندگى پرماجراى اين پيامبر بزرگ عليه السلام در سورههاى ديگر قرآن مفصلتر آمده (مانند سوره «بقره»، «آل عمران»، «نساء»، «انعام»، «انبياء»، و غير آن) و در اينجا تنها يك قسمت از زندگانى او، كه مربوط به داستان قوم لوط و مجازات اين گروه آلوده عصيانگر است، ذكر شده.
نخست مىگويد: «فرستادههاى ما نزد ابراهيم عليه السلام آمدند در حالى كه حامل بشارتى بودند» «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى».
همان گونه كه از آيات بعد استفاده مىشود، اين فرستادگان الهى، همان فرشتگانى بودند كه مأمور در هم كوبيدن شهرهاى قوم «لوط» بودند، ولى قبلًا براى دادن پيامى به ابراهيم عليه السلام نزد او آمدند.
در اين كه اين بشارتى كه آنها حامل آن بودند چه بوده است؟
دو احتمال وجود دارد كه جمع ميان آن دو نيز بىمانع است:
نخست بشارت به تولد اسماعيل و اسحاق؛ زيرا يك عمر طولانى بر ابراهيم عليه السلام گذشته بود و هنوز فرزندى نداشت، در حالى كه، آرزو مىكرد فرزند