دگرگون شدن صورت انسانى به انسان ديگر، مانعى ندارد.
و همان طور كه در بحث اعجاز انبياء گفتهايم، وجود چنين خارق عاداتى نه استثناء در قانون عليت است، و نه بر خلاف عقل و خرد، بلكه تنها يك جريان «عادى» طبيعى در اين گونه موارد شكسته مىشود كه نظيرش را در انسانهاى استثنائى كراراً ديدهايم. «1»
بنابراين، هيچ مانعى ندارد كه: مفهوم ظاهر كلمه «مسخ» را كه در آيه فوق و بعضى ديگر از آيات قرآن آمده است، بپذيريم و بيشتر مفسران هم همين تفسير را پذيرفتهاند.
ولى بعضى از مفسران كه در اقليت هستند معتقدند: مسخ به معنى «مسخ روحانى» و دگرگونى صفات اخلاقى است، به اين معنى كه صفاتى همانند ميمون يا خوك در انسانهاى سركش و طغيانگر پيدا شد، رو آوردن به تقليد كوركورانه و توجه شديد به شكمپرستى و شهوترانى كه از صفات بارز اين دو حيوان بود در آنها آشكار گشت.
اين احتمال از يكى از قدماى مفسرين به نام «مجاهد» نقل شده است.
و اين كه بعضى ايراد كردهاند: مسخ بر خلاف قانون تكامل و موجب بازگشت و عقبگرد در خلقت است، درست نيست؛ زيرا قانون تكامل مربوط به كسانى است كه در مسير تكاملند، نه آنها كه از مسير انحراف يافته و از محيط