وسيلهاى بود براى امتحان و آزمايش اين جمعيت، لذا قرآن مىفرمايد: «ما اين چنين آنها را به چيزى كه در برابر آن مخالفت مىكردند آزمايش مىكرديم» «كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ».
در حقيقت جمله «بِما كانُوا يَفْسُقُونَ» اشاره به آن است كه: آزمايش آنها به چيزى بود كه آنها را به سوى خود جلب و به نافرمانى دعوت مىكرد و همه آزمايشها همين گونه است؛ زيرا آزمايش بايد ميزان مقاومت افراد را در برابر كشش گناهان مشخص كند، و اگر گناه، كششى به سوى خود نداشت، آزمايش مفهومى نمىداشت.
***
هنگامى كه اين جمعيت از بنىاسرائيل در برابر اين آزمايش بزرگ كه با زندگى آنان كاملًا آميخته بود قرار گرفتند، به سه گروه تقسيم شدند:
گروه اول كه اكثريت را تشكيل مىدادند، به مخالفت با اين فرمان الهى برخاستند.
گروه دوم كه قاعدتاً اقليت كوچكى بودند، در برابر گروه اول به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر قيام كردند.
گروه سوم، ساكتان و بىطرفان بودند، كه نه همگامى با گناهكاران داشتند و نه وظيفه نهى از منكر را انجام مىدادند.
در آيه دوم مورد بحث، گفتگوى اين گروه را با نهىكنندگان شرح مىدهد و مىفرمايد: «به خاطر بياور هنگامى كه جمعى از آنها به جمع ديگرى گفتند: چرا قومى را اندرز مىدهيد كه خداوند سرانجام آنها را هلاك مىكند و يا به عذاب دردناكى كيفر خواهد داد» «وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ