آنگاه قرآن به طور قاطع در پاسخ آنها مىفرمايد: «هيچ معبودى جز معبود يگانه نيست» «وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا إِلهٌ واحِدٌ».
مخصوصاً ذكر كلمه «مِنْ» قبل از «إِله» تأكيد بيشترى را در نفى معبودهاى ديگر مىرساند.
دگر بار با لحن شديد و مؤكد به آنها اخطار مىكند كه: «اگر دست از اين عقيده برندارند عذاب دردناكى در انتظار كسانى كه بر اين كفر باقى بمانند خواهد بود» «وَ إِنْ لَمْيَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَليمٌ».
كلمه «مِنْ» در «مِنْهُمْ» به عقيده بعضى بيانيه است، ولى ظاهر اين است كه براى «تبعيض» بوده باشد و در حقيقت اشاره به كسانى است كه، بر كفر و شرك خود باقى ماندند و بعد از دعوت قرآن، به توحيد باز نگشتند، نه آنها كه توبه كردند و بازگشت نمودند.
در تفسير «المنار» از كتاب «اظهار الحق» داستانى نقل شده كه ذكر آن در اينجا بىتناسب نيست و نشان مىدهد: چگونه تثليث و توحيد نصارى غير قابل درك مىباشند، نويسنده آن كتاب مىگويد:
سه نفر به آئين مسيحيت در آمدند، كشيش، عقائد ضرورى مسيحيت از جمله عقيده تثليث را به آنها تعليم كرد.
روزى يكى از علاقمندان به مسيحيت نزد كشيش آمد و از كسانى كه تازه به آئين مسيحيت در آمده بودند، سؤال كرد.
كشيش با كمال خوشوقتى اشاره به آن سه نفر نمود، او بلافاصله پرسيد:
آيا از عقائد ضروريه ما چيزى ياد گرفتهاند؟
كشيش با شجاعت و تأكيد گفت: آرى، سپس به عنوان نمونه يكى از آنها را صدا زد تا او را در حضور ميهمان بيازمايد.
كشيش گفت: درباره تثليث چه مىدانى؟
او در جواب گفت: شما به من چنين ياد داديد كه خدايان سهگانهاند يكى در