«كَلِمَة» در لغت به معنى گفتار، و هر گونه جمله است و حتى به سخنان مفصل و طولانى نيز «كلمه» گفته مىشود.
و اگر مىبينيم گاهى به معنى «وعده» آمده است مانند: وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَني إِسْرائيلَ بِما صَبَرُوا:
«وعده پروردگارت درباره بنىاسرائيل در مقابل صبر و استقامتى كه كردند انجام پذيرفت». «1» نيز از همين نظر است؛ زيرا انسان به هنگام وعده دادن جملهاى مىگويد كه وعده را در بر دارد.
و نيز گاهى «كلمه» به معنى دين و آئين و حكم و دستور مىآيد كه آنها نيز به همين ريشه باز مىگردد.
در اين كه: منظور از «كلمه» در آيه فوق، «قرآن» است يا «دين و آئين خدا» يا «وعده پيروزى» كه به پيامبر صلى الله عليه و آله داده شده؟ احتمالات مختلفى دادهاند، كه در عين حال منافاتى با هم ندارند، و ممكن است آيه ناظر به همه آنها بوده باشد.
ولى از آن نظر كه در آيات قبل سخن از «قرآن» در ميان بوده با اين معنى مناسبتر است.
در حقيقت آيه مىگويد: به هيچ وجه قرآن جاى ترديد و شك نيست؛ زيرا از هر نظر كامل و بىعيب است، تواريخ و اخبار آن، همه صدق و احكام و قوانين آن همه عدل است.
و نيز ممكن است منظور از «كلمه» همان وعدهاى باشد كه در جمله بعد يعنى جمله لا مُبَدِّلٌ لِكَلِماتِهِ: «هيچ كس نمىتواند تغيير و دگرگونى در كلمات خدا ايجاد كند» آمده است.
زيرا نظير اين جمله در آيات ديگر قرآن ديده مىشود، مانند: وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ