responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 5  صفحه : 503
وَ الْجِنِّ».
و كار آنها اين بوده كه «سخنان فريبنده‌اى براى اغفال يكديگر به طور اسرارآميز و احياناً درگوشى به هم مى‌گفتند» «يُوحي‌بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً».
ولى اشتباه نشود «اگر خداوند مى‌خواست مى‌توانست به اجبار جلو همه آنها را بگيرد» «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ» تا هيچ شيطان و شيطان‌صفتى نتواند در راه پيامبران و دعوت آنها كوچك‌ترين سنگى بيندازد.
اما خداوند اين كار را نكرد؛ زيرا مى‌خواست مردم آزاد باشند تا ميدانى براى آزمايش، تكامل و پرورش آنها وجود داشته باشد، در حالى كه اجبار و سلب آزادى با اين هدف نمى‌ساخت.
به علاوه، وجود اين گونه دشمنان سرسخت و لجوج (اگر چه اعمالشان به خواست و اراده خودشان بوده) نه تنها ضررى براى مؤمنان راستين ندارد، كه به طور غير مستقيم به تكامل آنها كمك مى‌كند؛ چرا كه همواره تكامل‌ها در تضادها است، و وجود يك دشمن نيرومند در بسيج نيروهاى انسان و تقويت اراده‌ها مؤثر است.
لذا در پايان آيه به پيامبرش دستور مى‌دهد: به هيچ وجه به اين گونه شيطنت‌ها اعتنا نكند «و آنها و تهمت‌هايشان را به حال خود واگذارد» «فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ».
***
در آيه بعد، نتيجه تلقينات و تبليغات فريبنده شياطين را چنين بازگو مى‌كند: تا «سرانجام كار آنها اين شود كه افراد بى‌ايمان يعنى آنها كه به روز رستاخيز عقيده ندارند به سخنان آنها گوش فرا دهند و دل‌هايشان به آن متمايل


نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 5  صفحه : 503
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست