مرگ، تعطيل كامل دستگاه مغز آدمى و قطع مطلق پيوند روح و جسم است، در حالى كه خواب، تنها تعطيل بخشى از دستگاه مغز و ضعيف شدن اين پيوند است، بنابراين خواب، مرحله كوچكى از مرگ حساب مىشود. «1»
«جَرَحْتُمْ» از ماده «جرح» و در اينجا به معنى «اكتساب» و به دست آوردن چيزى است. يعنى شما شب و روز در زير چتر قدرت و علم خداوند قرار داريد، آن كس كه از پرورش دانههاى نباتات در دل خاك، و از سقوط و مرگ برگها در هر مكان و هر زمان آگاه است، از اعمال شما نيز آگاهى دارد.
سپس مىگويد: اين نظام خواب و بيدارى تكرار مىشود، شب مىخوابيد «روز شما را بيدار مىكند و اين وضع هم چنان ادامه دارد تا پايان زندگى شما فرا رسد» «ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فيهِ لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمّىً». «2»
سرانجام، نتيجه نهائى بحث را چنين بيان مىكند «سپس بازگشت همه به سوى خدا است و شما را از آنچه انجام دادهايد آگاه مىسازد» «ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».
***
در سومين آيه، باز براى توضيح بيشتر روى احاطه علمى خداوند نسبت به اعمال بندگان، و نگاهدارى دقيق حساب آنها براى روز رستاخيز چنين مىگويد:
«او تسلط كامل بر بندگان خود دارد و هم اوست كه حافظان و مراقبانى بر شما مىفرستد كه حساب اعمالتان را دقيقاً نگاهدارى كنند» «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ