گويا آنها با اين تقاضاهاى عجيب و غريب يك نوع مقام الوهيت و مالكيت زمين و آسمان براى پيامبر صلى الله عليه و آله انتظار داشتند.
لذا پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور مىشود در پاسخ اين افراد چنين اعلام دارد: «بگو: من هرگز ادعا نمىكنم كه خزائن الهى به دست من است» «قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ».
«خَزائن» جمع «خزينة» به معنى منبع و مركز هر چيزى است كه براى حفظ آن و عدم دسترسى ديگران در آنجا جمعآورى شده و با توجه به آيه: وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ: «خزائن هر چيزى در نزد ما است و ما جز به اندازه معلوم آن را نازل نمىكنيم»؛ «1»
روشن مىشود كه: «خزائن اللّه» منبع همه چيز را در بر مىگيرد، و در حقيقت اين منبع از ذات بىانتهاى او كه سرچشمه جميع كمالات و قدرتها است، مىباشد.
پس از آن، در برابر افرادى كه انتظار داشتند پيامبر صلى الله عليه و آله آنها را از تمام اسرار آينده و گذشته آگاه سازد، و حتى به آنها بگويد در آينده چه حوادثى مربوط به زندگى آنها روى مىدهد، تا براى دفع ضرر و جلب منفعت به پا خيزند، مىگويد:
«من هرگز ادعا نمىكنم كه از همه امور پنهانى و اسرار غيب آگاهم» «وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ».
همان طور كه سابقاً نيز گفتهايم، كسى از همه چيز با خبر است، كه در هر مكان و هر زمانى حاضر و ناظر باشد و او تنها ذات پاك خدا است.
اما غير او كه وجودش محدود به زمان و مكان معينى است طبعاً نمىتواند از همه چيز با خبر باشد، ولى هيچ مانعى ندارد كه خداوند قسمتى از علم غيب را