زمان بيان شده بود.
آيا مربوط به مبارزه با اهل كتاب و يهود و نصارى بوده؟ با اين كه مىدانيم مسأله اهل كتاب بعد از ماجراى «بنىنضير»، «بنىقريظه»، «بنىقينقاع» و «خيبر» و «فدك» و «نجران» مشكلى براى مسلمانان محسوب نمىشد.
و آيا مربوط به منافقان بوده؟ در حالى كه مىدانيم پس از «فتح مكّه» و سيطره و نفوذ اسلام، در سراسر جزيره عربستان، منافقان از صحنه اجتماع طرد شدند، نيروهاى آنها در هم شكسته شد، و هر چه داشتند در باطن بود.
راستى چه مسأله مهمى در اين آخرين ماههاى عمر پيامبر صلى الله عليه و آله مطرح بوده كه آيه فوق اين چنين درباره آن تأكيد مىكند؟!
اين نيز جاى ترديد نيست كه وحشت و نگرانى پيامبر صلى الله عليه و آله براى شخص خود و جان خود نبوده، بلكه براى كارشكنىها و مخالفتهاى احتمالى منافقان بوده كه نتيجه آن براى مسلمانان خطرات يا زيانهائى به بار مىآورد. بر اين اساس:
آيا مسألهاى جز «تعيين جانشين» براى پيامبر صلى الله عليه و آله و سرنوشت آينده اسلام و مسلمين مىتواند مورد توجه باشد؟
اكنون به روايات مختلفى كه در كتابهاى متعدد اهل تسنن و شيعه در زمينه آيه فوق وارد شده باز مىگرديم تا ببينيم از آنها در زمينه اثبات احتمال فوق چه استفاده مىشود؟
سپس اشكالات و ايرادهائى را كه در زمينه اين تفسير از طرف جمعى از مفسران اهل تسنن اظهار شده است مورد بررسى قرار مىدهيم:
***