كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند؛ در دنيا رسوائى، و در آخرت مجازات بزرگى نصيبشان خواهد شد.
42- آنها بسيار به سخنان تو گوش مىدهند تا آن را تكذيب كنند؛ مال حرام فراوان مىخورند؛ پس اگر نزد تو آمدند، در ميان آنان داورى كن، يا آنها را به حال خود واگذار.
و اگر از آنان صرفنظر كنى، به تو هيچ زيانى نمىرسانند؛ و اگر ميان آنها داورى كنى، با عدالت داورى كن، كه خدا عادلان را دوست دارد!
شأن نزول:
در شأن نزول اين آيه، روايات متعددى وارد شده، از همه روشنتر، روايتى است كه از امام باقر عليه السلام در اين زمينه نقل گرديده كه خلاصهاش چنين است:
يكى از اشرافِ يهودِ «خيبر» كه داراى همسر بود، با زن شوهردارى كه او هم از خانوادههاى سرشناس «خيبر» محسوب مىشد، عمل منافى عفت انجام داد، يهوديان از اجراى حكم «تورات» (سنگسار كردن) در مورد آنها ناراحت بودند، و به دنبال راه حلّى مىگشتند كه آن دو را از حكم مزبور معاف سازد و در عين حال، پاىبند بودن خود به احكام الهى را نشان دهند.
اين بود كه براى هم مسلكان خود در «مدينه» پيغام فرستادند: حكم اين حادثه را از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بپرسند (تا اگر در اسلام حكم سبكترى بود، آن را انتخاب كنند و در غير اين صورت آن را نيز به دست فراموشى بسپارند و شايد از اين طريق، مىخواستند توجه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را نيز به خود جلب كنند و خود را دوست مسلمانان معرفى نمايند).
به همين جهت، جمعى از بزرگان يهود «مدينه» به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله شتافتند.