4- علاوه بر اين، «از انفاقهاى مستحب كه يك نوع قرض الحسنه به خدا است، بدهيد و خوددارى ننمائيد» «وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً».
اگر به اين پيمان عمل كنيد، «من به طور مسلّم سيئات و گناهان گذشته شما را مىبخشم» «لَا كَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ».
«و شما را در باغهاى بهشت كه از زير درختان آن نهرها جارى است داخل مىكنم» «وَ لَا دْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ».
پس از آن، هشدار مىدهد: ولى «آنها كه بعد از اين پيمان راه كفر، انكار و عصيان را پيش گيرند، مسلماً از طريق مستقيم گمراه شدهاند» «فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ».
درباره اين كه: چرا انفاق در قرآن مجيد به عنوان قرض دادن به خدا ناميده شده؟ توضيح لازم را در تفسير «نمونه» در جلد 2، ذيل آيه 245 سوره «بقره»، دادهايم.
اما در اينجا سؤالى باقى مىماند، و آن اين كه: چرا مسأله «نماز و زكات» بر ايمان به انبياء از جمله موسى عليه السلام و حمايت از آنان مقدم داشته شده است؟ با اين كه ايمان به او قبل از عمل است؟
جمعى از مفسران پاسخ سؤال را چنين دادهاند كه: منظور از «رسل» در آيه فوق، پيامبرانى است كه بعد از موسى عليه السلام آمدهاند، نه خود موسى عليه السلام، بنابراين، دستورى نسبت به آينده مىباشد كه مىتواند بعد از نماز و زكات قرار گيرد.
اين احتمال نيز هست كه «رسل» اشاره به همان نقباى بنى اسرائيل باشد كه پيمان وفادارى نسبت به آنها از بنى اسرائيل گرفته شده است.