نخست به آنان اخطار مىكند كه در دين خود راه غلوّ را نپويند و جز حق درباره خدا نگويند، مىفرمايد: «اى اهل كتاب! در دين خود غلوّ نكنيد و درباره خدا جز حق نگوئيد» «يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ».
مسأله «غلوّ» درباره پيشوايان، يكى از مهمترين سرچشمههاى انحراف در اديان آسمانى بوده است.
از آنجا كه انسان به خود علاقه دارد، ميل دارد كه رهبران و پيشوايان خويش را هم بيش از آنچه هستند بزرگ نشان دهد تا بر عظمت خود افزوده باشد.
گاهى نيز اين تصور، كه غلوّ درباره پيشوايان، نشانه ايمان به آنان و عشق و علاقه به آنها است، سبب گام نهادن در اين ورطه هولناك مىشود.
«غلوّ» همواره يك عيب بزرگ را همراه دارد و آن اين كه: ريشه اصلى مذهب يعنى خداپرستى و توحيد را خراب مىكند.
به همين جهت، اسلام درباره غلات سختگيرى شديدى كرده و در كتب «عقائد» و «فقه» غلات از بدترين كفار معرفى شدهاند.
پس از آن، به چند نكته كه هر كدام در حكم دليلى بر ابطال تثليث و الوهيت مسيح عليه السلام است اشاره مىكند:
در آغاز مىگويد: «عيسى عليه السلام فقط فرزند مريم عليها السلام بود» «إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ».
اين تعبير (ذكر نام مادر عيسى در كنار نام او) كه در شانزده مورد از قرآن مجيد آمده است، «1» خاطر نشان مىسازد كه مسيح عليه السلام همچون ساير افراد انسان در