مسلماً چنين فرزندى مورد حمايت هيچ يك از مردان قرار نخواهد گرفت.
و حتى بعضى از دانشمندان معتقدند: فرزندى كه پدر او مجهول باشد، كمتر مورد علاقه مادر قرار خواهد گرفت، و به اين ترتيب چنين فرزندانى از نظر عاطفى در محروميت مطلق قرار مىگيرند، و از نظر حقوقى نيز وضعشان كاملًا مبهم است.
شايد نياز به تذكر نداشته باشد كه: توسل به وسائل پيشگيرى از انعقاد نطفه به وسيله قرص يا مانند آن، هيچ گاه اطمينان بخش نيست و نمىتواند، دليل قاطعى بر نياوردن فرزند بوده باشد؛ زيرا بسيارند زنانى كه از اين وسائل استفاده كرده و يا در طرز استفاده، گرفتار اشتباه شده و فرزند پيدا كردهاند.
بنابراين، هيچ زنى نمىتواند به اعتماد آن، تن به تعدد همسر بدهد.
روى اين جهات، تعدد همسر براى زنان، نمىتواند منطقى بوده باشد، در حالى كه در مورد مردان، با توجه به شرائط آن، هم منطقى است و هم عملى است.
از همه اينها گذشته، سخن از نظام اسلامى و دستورات حضرت حق است، هنگامى كه خداوند نظام خاصى را به وسيله رسولش براى انسانها ارائه داده، اصول و فروع اين نظام با يكديگر هماهنگى خاص خود را دارند، و هرگز نمىتوان بخشى از آن را جدا نموده، دستور ديگرى جاى آن گذاشت.
روشن است، نظام و سيستمى كه اجزاء آن به وسيله سيستم ديگرى پيوند زده شود، چرخش و رشد لازم را نخواهد داشت.
بنابراين، يا مىبايست مجموعه نظام الهى را مطالعه كرد، آن گاه در مورد نقص و عدم كاستىاش سخن گفت، و يا ايراد و اشكال روى يكى از بخشها، سخن درستى نخواهد بود.
***