مىشنويم «بلكه همه آنها را مىنويسيم» «سَنَكْتُبُ ما قالُوا».
بديهى است منظور از نوشتن، همانند نوشتن ما در صفحه كاغذ نيست، بلكه منظور نگاهدارى آثار عمل است كه طبق قانون بقاى «انرژى- ماده» همواره در جهان باقى خواهد ماند، و حتى كتابت و نوشتن فرشتگان خداوند نيز نوعى نگاهدارى عمل است كه از هر كتابتى بالاتر مىباشد.
سپس اضافه مىكند: نه تنها اين سخن كفر آميز آنها را مىنويسيم، «پيامبرانى را هم كه به نا حق كشتند ثبت مىكنيم» «وَ قَتْلَهُمُ الأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ».
يعنى مبارزه جمعيت يهود و صفبندى آنها در برابر پيامبران، تازه نيست اين نخستين بار نيست كه يهود، پيامبرى را استهزا مىكنند.
آنها در طول تاريخ خود از اين نوع جنايات فراوان دارند، جمعيتى كه جرئت و جسارت را به جائى برساند كه جمعى از پيامبران خدا را به قتل برساند، چه جاى تعجب كه چنين سخنان كفرآميزى را بر زبان جارى نكند؟!
ممكن است گفته شود: كشتن پيامبران، مربوط به يهوديان عصر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نبود- ولى همان طور كه سابقاً هم گفتهايم- اين نسبت به خاطر آن است كه آنها به اعمال نياكان خود راضى بودند، و به همين جهت، در مسئوليت آن، سهيم و شريك بودهاند.
اما ثبت و حفظ اعمال آنها بى جهت نيست، براى اين است كه روز رستاخيز آن را در برابر آنها قرار دهيم و «بگوئيم: اكنون نتيجه اعمال خود را به صورت عذاب سوزان بچشيد» «وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ».
***
پس از آن، در آيه بعد مىفرمايد: «اين عذاب دردناك (كه هم اكنون، تلخى آن را مىچشيد)، نتيجه اعمال خود شما است، اين شما بوديد كه به خود ستم