ولى، آيه مفهوم وسيعى دارد كه همه اينها را شامل مىشود، هر چند بعضى از مصداقهاى آن از بعضى ديگر روشنتر و پراهميتتر است.
و بعضى، معنى آيه را از اين هم گستردهتر دانسته، گفتهاند: منظور از فجر، هر روشنائى است كه در دل تاريكى مىدرخشد. بنابراين، درخشيدن اسلام و نور پاك محمّدى صلى الله عليه و آله در تاريكى عصر جاهليت يكى از مصاديق فجر است، و همچنين درخشيدن سپيده صبح قيام مهدى عليه السلام به هنگام فرو رفتن جهان در تاريكى و ظلمت ظلم و ستم، مصداق ديگرى از آن محسوب مىشود (همان گونه كه در بعضى از روايات به آن اشاره شده است). «1»
و قيام عاشوراى حسينى در آن دشت خونين «كربلا»، شكافتن پردههاى تاريك ظلم «بنى اميه»، و نشان دادن چهره واقعى آن ديوصفتان مصداق ديگر بود.
و همچنين، تمام انقلابهاى راستينى كه بر ضد كفر، جهل، ظلم و ستم در تاريخ گذشته و امروز انجام مىگيرد.
و حتى نخستين جرقههاى بيدارى كه در دلهاى تاريك گنهكاران ظاهر مىشود، و آنها را به توبه دعوت مىكند، «فجر» است.
ولى، البته اين يك توسعه در مفهوم آيه است، در حالى كه ظاهر آيه همان فجر به معنى طلوع سپيده صبح است.
و اما: لَيالٍ عَشْر: «شبهاى دهگانه»، مشهور همان شبهاى دهگانه «ذى الحجه» است كه شاهد بزرگترين و تكان دهندهترين اجتماعات عبادى سياسى مسلمين جهان است.