بحث، براى بيدار كردن انسان از خواب غفلت، و توجه او به مسئوليتهايش در برابر خداوند، نخست او را مخاطب ساخته و با يك استفهام توبيخى شديد و در عين حال توأم با نوعى لطف و محبت مىفرمايد: «اى انسان! چه چيزى تو را از پروردگار كريمت غافل ساخته؟ و در برابر او جسور و مغرور نموده»؟! «يا أَيُّهَا الْانْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ».
در اينجا «انسان» را به عنوان انسانيتش كه اتمام امتيازات او را بر ساير موجودات اين جهان ياد آور مىشود مخاطب ساخته، سپس او را در برابر خداوندى قرار مىدهد كه هم «ربّ» است و هم «كريم».
به مقتضاى ربوبيتش پيوسته او را در كنف حمايت خود قرار داده، و تربيت و تكامل او را بر عهده گرفته.
و به مقتضاى كرمش او را بر سر خوان نعمت خود نشانده، و از تمام مواهب مادى و معنوى برخوردار ساخته است، بىآن كه انتظارى از او داشته باشد و پاداش و عوضى بطلبد، حتى خطاهاى او را ناديده مىگيرد، و با كرمش او را مورد عفو قرار مىدهد.
آيا سزاوار است چنين موجود شريفى در برابر چنان پروردگار بزرگى جسور گردد؟
و يا لحظهاى از او غافل شود، و در انجام فرمانش كه ضامن سعادت خود او است قصور ورزد؟
لذا، در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده: هنگام تلاوت اين آيه فرمود: غَرَّهُ جَهْلُهُ: «جهل و نادانيش او را مغرور و غافل ساخته است»!. «1»