رئيس يك جمعيت، و غير آن.
ولى، ظاهراً معنى حقيقى آن، همان ستاره درخشنده و فروزان است، و بقيه، معانى مجازى محسوب مىشود كه به مناسبت شباهت با معنى اصل، در آنها استعمال شده است.
در اين كه: پراكنده شدن ستارگان، انفجار كواكب آسمان و به هم ريختن نظام آنها، تحت تأثير چه عواملى رخ مىدهد؟
آيا تعادل جاذبه و دافعه به هم مىخورد؟
يا يك نيروى عظيم مرموزى آن را تحت الشعاع خويش قرار مىدهد؟
يا انبساط تدريجى عالم كه امروز از نظر دانشمندان به اثبات رسيده به جائى مىرسد كه اين نتيجه را به دنبال دارد؟
هيچ كس به درستى نمىداند، ولى همين اندازه مىدانيم كه هدف، اعلام اين مطلب است: جائى كه اين كرات عظيم آسمانى به چنين سرنوشتى دچار شوند، تكليف انسان ضعيف در اين ميان معلوم است!
اين، همه، هشدارى است به انسان در زمينه فناى اين جهان، تا آن را سراى جاويدان خود نداند، به آن دل نبندد و به خاطر آن آلوده هزاران گناه نشود.
***
آنگاه، از آسمان به زمين مىآيد و مىفرمايد: «در آن زمان كه درياها به هم پيوسته شوند» «وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ».
گر چه امروز نيز تمام درياهاى روى زمين (غير از درياچهها) به هم ارتباط دارند، ولى به نظر مىرسد: در آستانه قيامت بر اثر زلزلههاى شديد، يا متلاشى شدن كوهها و ريختن آنها در درياها، چنان درياها پر مىشوند كه آب سراسر خشكىها را فرا مىگيرد، و درياها به صورت يك اقيانوس گسترده فراگير در