كره زمين در وسط يكى از اين شعلههاى عظيم گرفتار شود، در دم خاكستر و تبديل به مشتى گاز مىشود!
ولى، در پايان اين جهان و در آستانه قيامت اين حرارت فرو مىنشيند، و آن شعلهها جمع مىشود، روشنائى آن به خاموشى مىگرايد، و از حجم آن كاسته مىشود، و اين است معنى «تكوير».
لذا، در «لسان العرب» آمده است: كُوِّرَتِ الشَّمْسُ: جُمِعَ ضَوْءُها وَ لُفَّ كَما تُلَفُّ الْعِمامَةُ: «معنى تكويرِ خورشيد اين است كه نور آن جمع و پيچيده مىشود، همان گونه كه عمامه را مىپيچند».
اين، حقيقتى است كه در علم و دانش امروز نيز منعكس است، و ثابت شده خورشيد تدريجاً رو به تاريكى و خاموشى مىرود.
***
آنگاه، مىافزايد: «و در آن هنگام كه ستارگان بىفروغ گشته و افول كنند» «وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ».
«انْكَدَرَتْ» از ماده «انْكِدار» به معنى «سقوط كردن و پراكنده شدن» است، و از ريشه «كدورت» به معنى «تيرگى و تاريكى» است، و جمع ميان هر دو معنى در آيه مورد بحث امكان پذير است؛ چرا كه در آستانه قيامت، ستارگان هم فروغ و روشنائى خود را از دست مىدهند، و هم پراكنده مىشوند و سقوط مىكنند و نظام جهان بالا درهم مىريزد، همان گونه كه در آيه 2 سوره «انفطار» آمده: وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ: «هنگامى كه ستارگان فرو ريزند و پراكنده شوند» و همان گونه كه در آيه 8 سوره «مرسلات» آمده: فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ: «و هنگامى كه ستارگان محو و تاريك شوند».
***