آنها تنگ كنيد و مجبور به نقل مكان و ترك نفقهؤ شما شوند» «وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ».
مبادا كينهتوزىها، عداوت و نفرت، شما را از راه حق و عدالت منحرف سازد، و آنها را از حقوق مسلّم خود، در مسكن و نفقه محروم كنيد، و آن چنان در فشار قرار گيرند كه همه چيز را رها كرده، فرار كنند!.
در سومين حكم در مورد زنان باردار مىگويد: «و اگر باردار باشند مخارج آنها را تا زمانى كه وضع حمل كنند، بدهيد» «وَ إِنْ كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ».
زيرا مادام كه وضع حمل نكردهاند در حال عدّه هستند، و نفقه و مسكن بر همسر واجب است.
و چهارمين حكم در مورد حقوق «زنان شيرده» مىفرمايد: «اگر حاضر شدند بعد از جدائى، فرزندان را شير دهند اجر و مزد آنها را بپردازيد» «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ».
اجرتى متناسب با مقدار و زمان شير دادن بر حسب عرف و عادت.
و از آنجا كه بسيار مىشود نوزادان و كودكان مال المصالحه اختلافات دو همسر بعد از جدائى مىشوند، در پنجمين حكم، يك دستور قاطع در اين زمينه صادر كرده، مىفرمايد: «درباره سرنوشت فرزندان با مشاوره يكديگر و به طور شايسته تصميم بگيريد» «وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ».
مبادا اختلافات دو همسر، ضربه بر منافع كودكان وارد سازد، از نظر جسمى و ظاهرى گرفتار خسران شوند، و يا از نظر عاطفى از محبت و شفقت لازم محروم بمانند، پدر و مادر موظفند خدا را در نظر گيرند، و منافع نوزاد بىدفاع را فداى اختلافات و اغراض خويش نكنند.