مباهاتى است براى آنها كه در «حديبيه» و مراحل ديگر، پايمردى به خرج دادند، و هم درس آموزندهاى است براى همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار.
در آغاز مىفرمايد: «محمّد فرستاده خدا است» «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ».
خواه شبپرههائى همچون «سهيل بن عمرو» بپسندند يا نپسندند! و خود را از اين آفتاب عالمتاب پنهان كنند يا نكنند! خدا گواهى به رسالت او داده، و همه آگاهان گواهى مىدهند.
سپس، به توصيف يارانش پرداخته، و اوصاف ظاهر و باطن و عواطف و افكار و اعمال آنها را طى پنج صفت چنين بيان مىكند: «كسانى كه با او هستند، در برابر كفار، شديد و محكم هستند» «وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ».
و در دومين وصف مىگويد: «اما در ميان خود رحيم و مهربانند» «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ».
آرى، آنها كانونى از عواطف و محبت نسبت به برادران و دوستان و هم كيشانند، و آتشى سخت و سوزان، و سدى محكم و پولادين، در مقابل دشمنان.
در حقيقت، عواطف آنها در اين «مهر» و «قهر» خلاصه مىشود، اما نه جمع ميان اين دو در وجود آنها تضادى دارد، و نه قهر آنها در برابر دشمن، و مهر آنها در برابر دوست، سبب مىشود كه از جاده حق و عدالت، قدمى بيرون نهند.
در سومين صفت كه از اعمال آنها سخن مىگويد، مىافزايد: «پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مىبينى، و همواره به عبادت خدا مشغولند» «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً».
اين تعبير، عبادت و بندگى خدا را، كه با دو ركن اصليش «ركوع» و «سجود» ترسيم شده، به عنوان حالت دائمى و هميشگى آنها ذكر مىكند، عبادتى كه كه رمز تسليم در برابر فرمان حق، و نفى كبر و خود خواهى و غرور، از وجود ايشان است.