مىشوند. استعدادها شكوفا مىگردد، و نيروى استقامت و پايمردى زنده مىشود، و هدف اصلى زندگى دنيا كه آزمودگى و پرورش قدرت ايمان و ارزشهاى ديگر انسانى است، تأمين مىگردد.
اگر مؤمنان كنارى مىنشستند، و سرگرم زندگى تكرارى روزانه بودند، و هر موقع گروه مشرك و ظالمى قيام مىكرد، خداوند با نيروى غيبى و از طريق اعجاز، آنها را درهم مىكوبيد، جامعهاى بىارزش، خمود، سست، ضعيف و ناتوان به وجود مىآمد، كه از ايمان و اسلام نامى بيشتر نداشت.
خلاصه اين كه: خداوند، براى استقرار آئينش نيازى به پيكار ما ندارد، اين ما هستيم كه در ميدان مبارزه با دشمن، پرورش مىيابيم و نيازمند به اين پيكار مقدسيم.
همين معنى، در آيات ديگر قرآن به صورتهاى ديگر بازگو شده است، در سوره «آل عمران» آيه 142 مىخوانيم: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ: «آيا چنين پنداشتيد كه (تنها با ادعاى ايمان) وارد بهشت خواهيد شد، در حالى كه خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است»؟!
و در آيه قبل از آن آمده: وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ: «و تا خداوند افراد با ايمان را خالص گرداند (و ورزيده شوند)؛ و كافران را به تدريج نابود سازد».
در آخرين جمله آيه مورد بحث، از شهيدانى كه در اين پيكارها جان شيرين خود را از دست مىدهند، و حق بزرگى بر جامعه اسلامى دارند، سخن به ميان آورده، مىگويد: «كسانى كه در راه خدا كشته شدند، خداوند اعمالشان را هرگز نابود نمىكند» «وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ».