اين همه نعمتهاى الهى، سراسر وجود او را احاطه كرده كه پنج بخش آن در آيات پيشين گذشت، با اين حال به جاى اين كه سر بر آستان خالق و ولىّ نعمت خود بسايد، راه كفران پيش گرفته، به سراغ مخلوقاتش مىرود.
***
در آيه بعد، براى محكوم كردن اين تفكر خرافى، از ذهنيات و مسلماتِ خود آنها استفاده مىكند؛ چرا كه آنها جنس مرد را بر زن ترجيح مىدادند، و اصولًا دختر را ننگ خود مىشمردند، مىفرمايد: «آيا از ميان مخلوقاتش دختران را براى خود انتخاب كرده و پسران را براى شما برگزيده است»؟! «أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ».
به پندار شما، مقام دختر پائينتر است، چگونه خود را بر خدا ترجيح مىدهيد؟ سهم او را دختر، و سهم خود را پسر مىپنداريد؟!
درست است كه زن و مرد در پيشگاه خدا در ارزشهاى والاى انسانى يكسانند، ولى گاه استدلال به ذهنيات مخاطب، تأثيرى در فكر او مىگذارد كه وادار به تجديد نظر مىشود.
***
باز، همين مطلب را به بيان ديگرى تعقيب كرده، مىگويد: «در حالى كه هر گاه يكى از آنها را به همان چيزى كه براى خداوند رحمان شبيه قرار داده بشارت دهند، صورتش سياه مىشود، خشمگين مىگردد»! «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ».
منظور از «بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلًا» همان فرشتگانى است كه آنها را دختران خدا مىدانستند، و در عين حال معبود خود قرار مىدادند، و شبيه و مانند او!