«حكم» در تعبيرات قرآن، معمولًا به معنى قضاوت و داورى است، ولى از آنجا كه مقام قضاء، هميشه جزئى از برنامه حكومت است و قاضى بدون پشتوانه قدرت حكومت كارى از او ساخته نيست، دلالت التزامى بر مسأله زمامدارى نيز دارد.
در آيه 44 سوره «مائده» درباره «تورات» مىخوانيم: يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا: «و پيامبران، كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند، با آن براى يهود حكم مىكردند».
سومين نعمت الهى بر آنها مقام «نبوت» بود كه خداوند انبياى بسيارى را از آنها برگزيد.
در روايتى آمده است: «عدد انبياى بنىاسرائيل بالغ بر هزار نفر مىشد». «1» و در روايت ديگرى انبياى بنىاسرائيل چهار هزار نفر ذكر شده است. «2»
اينها همه از مواهب پروردگار بر آنها بود.
در چهارمين مرحله سخن از مواهب مادى مىگويد، سخنى جامع و فراگير، مىفرمايد: «از انواع روزيهاى پاكيزه به آنها عطا كرديم» «وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ».
پنجمين و آخرين موهبت، برترى و قدرت بلامنازع آنها بود چنان كه در پايان آيه مىافزايد: «و ما آنها را بر جهانيان برترى بخشيديم» «وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِينَ».
بدون شك، منظور از «عالمين»، در اينجا مردم همان عصر است؛ زيرا آيه 110 «آل عمران» با صراحت مىگويد: كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ: «شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شدهايد».