جاودانى است، كدام عقل اجازه مىدهد كه انسان از چنين معامله پرسودى صرف نظر كند يا گرفتار غرور و غفلت شود، و زرق و برقها او را بفريبد؟!
لذا در آيه 38 سوره «توبه» نيز مىخوانيم: أَرَضِيْتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِى الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيْلٌ: « (اى كسانى كه از جهاد سر باز مىزنيد) آيا به زندگى دنيا در مقابل آخرت راضى شدهايد، با اين كه متاع زندگى دنيا در برابر آخرت چيز اندكى است»؟!
اصولًا «الْحَياةِ الدُّنْيا» (با توجه به وصفى كه دارد) اشاره به زندگى پائين و پست است، بديهى است، متاع و وسائل بهرهگيرى از چنين زندگى مثل خود آن بىارزش خواهد بود.
لذا در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مىخوانيم: وَ اللَّهِ مَا الدُّنْيا فِى الْآخِرَةِ إِلَّا مِثْلُ أَنْ يَجْعَلَ أَحَدُكُمْ إِصْبَعَهُ هذِهِ فِى الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَ تَرْجِعُ؟: «به خدا سوگند دنيا در برابر آخرت مثل اين است كه يكى از شما انگشت خود را به دريا زند و سپس بيرون آورد، بايد ديد چه مقدار آب دريا را با آن برداشته است»؟!. «1»
قابل توجه اين كه، در اين آيه تكيه روى مسأله «ايمان و توكل» شده است اين به خاطر آن است كه اميد به پاداشهاى الهى، براى كسانى است كه علاوه بر ايمان، كار خود را به او تفويض كرده و تسليم اراده او هستند، چرا كه توكل واگذارى كار خويش و تفويض امر است، نقطه مقابل اين گروه، كسانى هستند كه بر اثر «حبّ دنيا» و دلبستگى به متاع زودگذر آن، به مجادله در آيات خداوند برمىخيزند، و حقايق را زير پا مىگذارند، و به اين ترتيب آيه اخير شبيه تعليل براى آيه ما قبل از آن است كه سخن از مجادلهكنندگان در آيات الهى مىگفت.
***