و «مؤمن آل فرعون» نيز تقيهاش، براى خدمت به آئين موسى عليه السلام و دفاع از حيات او در لحظات سخت و بحرانى بود، چه چيز از اين بهتر كه انسان فرد مؤمنى در دستگاه دشمن داشته باشد، كه تا اعماق تشكيلات او نفوذ كند، و از همه چيز با خبر گردد، و به موقع دوستان را در جريان بگذارد، و حتى در موقع لزوم، در فكر جبّاران نفوذ كند، و نقشههاى آنها را دگرگون سازد؟!
آيا اگر «مؤمن آل فرعون» از روش تقيه، استفاده نمىكرد، هرگز توانائى انجام اين خدمات را داشت؟
لذا در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است: الْتَّقِيَّةُ مِنْ دِيْنِي وَ دَيْنِ آبائِي، وَ لادِيْنَ لِمَنْ لاتَقِيَّةَ لَهُ، وَ التَّقِيَّةُ تَرْسُ اللَّهِ فِى الْأَرْضِ، لِأَنَّ مُؤْمِنَ آلِ فِرْعَونَ لَو أَظْهَرَ الْإِسْلامَ لَقُتِلَ: «تقيه از دين من و دين پدران من است، كسى كه تقيه ندارد دين ندارد، تقيه سپر خداوند در روى زمين است، چرا كه اگر «مؤمن آل فرعون» ايمان خود را اظهار داشته بود، كشته مىشد». «1»
مخصوصاً در زمانى كه جمعيت مؤمنان در منطقهاى، در اقليت باشند و در چنگال اكثريتى بىمنطق و بىرحم گرفتار شوند، هيچ عقلى اجازه نمىدهد كه با اظهار ايمان، جز در مورد ضرورت، نيروهاى فعال خود را به هدر دهند، بلكه بايد در اين مقطع خاص، با كتمان عقيده، نيروها را متشكل و متمركز و براى قيام نهائى آماده سازند.
شخص پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در آغاز قيامش، چند سال دعوت پنهانى داشت، و از همين روش استفاده مىكرد، و بعد از مدتى كه يارانش فزونى گرفتند، و هسته بندى اصلى محكم شد، اسلام را رسماً اعلام نمود.