وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما في قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ».
«أَلَدّ» به معنى كسى است كه دشمنى شديد دارد، و اصل آن از «لَديد» گرفته شده كه به دو طرف گردن گفته مىشود، و كنايه از كسى است كه از هر طرف روى آورد، بر دشمنى غلبه مىكند، و «خِصام» معنى مصدرى دارد و به معنى خصومت و دشمنى است.
***
در آيه بعد مىافزايد: نشانه دشمنى باطنى او اين است: «وقتى روى بر مىگرداند و از نزد تو خارج مىشود، كوشش مىكند در زمين فساد به راه بيندازد، و زراعت و چهارپايان را نابود كند (با اين كه مىداند:) خدا فساد را دوست ندارد» «وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ».
آرى، اين گونه خداوند پرده از روى كار آنها بر مىدارد و درون قلبشان را براى پيامبرش آشكار مىسازد؛ زيرا اگر اينها در اظهار دوستى و محبت، به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و پيروان او، صادق بودند هرگز دست به فساد و تخريب نمىزدند، و به زراعتها و دامها، بىرحمانه هجوم نمىبردند، ظاهر آنان دوستى خالصانه است، اما در باطن، بى رحمترين، و سرسختترين دشمنانند.
بسيارى از مفسران، احتمال دادهاند مقصود از جمله «اذا تَوَلّى» همان مسأله قبول ولايت و حكومت است، يعنى منافقان هنگامى كه به مرحلهاى از حكومت و سلطه برسند، دست به فساد و خرابى زده و ظلم و ستم را در ميان بندگان خدا به راه مىاندازند، و به خاطر ظلم و ستم آنها آباديها رو به ويرانى مىگذارد، دامها هلاك مىشوند، و جان و مال مردم بر باد مىرود. «1»