يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ».
در اين آيه، نخست به سه گناه بزرگ آنها اشاره شده (كفر ورزيدن به آيات پروردگار، كشتن پيامبران به ناحق، و كشتن كسانى كه از برنامههاى پيامبران دفاع مىكنند و مردم را به عدالت دعوت مىنمايند، و هر يك از اين گناهان به تنهائى كافى بود كه ثابت كند، آنها تسليم فرمان حق نيستند، بلكه صداى حقگويان را در گلو خفه مىكنند.
تعبير به «يَكْفُرُونَ» و «يَقْتُلُونَ» به صورت «فعل مضارع» اشاره به اين است كه كفر ورزيدن و كشتن انبياء و آمران به عدالت، گوئى جزئى از برنامه زندگى آنها شده بود، و مستمراً آن را انجام داده و مىدهند (توجه داشته باشيد كه فعل مضارع دليل بر استمرار است).
البته، اين اعمال، بيشتر روش يهود بود كه امروز نيز، در اشكال ديگرى ادامه دارد، ولى اين مانع از آن نخواهد بود كه مفهوم آيه عموميت داشته باشد.
***
سپس در دنباله اين آيه و آيه بعد، به سه كيفر و سرنوشت شوم آنها اشاره مىكند: نخست، عذاب اليم و دردناك بود كه در بالا گذشت.
ديگر اين كه مىفرمايد: «آنها كسانى هستند كه اعمال نيكشان در دنيا و آخرت نابود گشته» و اگر اعمال نيكى انجام دادهاند تحت تأثير گناهان بزرگ آنان اثر خود را از دست داده است «أُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ».
سوم اين كه «آنها در برابر مجازاتهاى سخت الهى هيچ يار و ياور (و شفاعت كنندهاى) ندارند» «وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ».