براى بيان عظمت مقام اين گروه باشد، كه افراد نمونهاى هستند، و يا به اين منظور، كه شما كوشش كنيد و در زمره آنان در آئيد، تا بر جمع شاكران افزوده شود.
*** آخرين آيه مورد بحث، كه در عين حال آخرين سخن، پيرامون سليمان عليه السلام است، از مرگ عجيب و عبرتانگيز اين پيامبر بزرگ خدا، سخن مىگويد، و اين واقعيت را روشن مىسازد كه: پيامبر با آن عظمت، و حكمرانى با آن قدرت و ابهت، چگونه به آسانى جان به جان آفرين سپرد، و حتى پيش از آن كه تن او در بستر آرام گيرد، چنگال اجل گريبانش را گرفت!
مىفرمايد: «هنگامى كه مرگ را براى سليمان مقرر كرديم، كسى مردم را از مرگ او آگاه نساخت، مگر جنبندهاى از زمين، كه عصاى او را مىخورد تا عصا شكست و پيكر سليمان فرو افتاد» «فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلَّا دابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ». «1»
از تعبير آيه فوق و همچنين روايات متعدد، استفاده مىشود، هنگامى كه:
مرگ سليمان عليه السلام فرا رسيد، (ايستاده يا نشسته) و بر عصاى خود تكيه كرده بود، ناگهان مرگ گريبانش را گرفت و روح از بدنش پرواز كرد، او در همان حال، مدتى سر پا ماند، تا اين كه: موريانه كه قرآن از آن به «دابَّةُ الأَرْضِ» (جنبنده زمين) تعبير كرده، عصاى او را خورد، و تعادل خود را از دست داد و روى زمين