«و براى او چشمه مس (مذاب) را روان ساختيم»! «وَ أَسَلْنا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ».
«أَسَلْنا» از ماده «سيلان» به معنى جارى ساختن است، و «قِطْر» به معنى «مس» مىباشد، و منظور اين است كه: ما اين فلز را براى او ذوب كرديم و همچون چشمه آب روان گرديد!
بعضى «قِطْر» را به معنى انواع مختلف فلزات، يا به معنى «روى» دانستهاند، و به اين ترتيب، براى پدر آهن نرم شد، و براى پسر فلزات ذوب گرديد (ولى معروف همان معنى اول است). چگونه چشمهاى از مس مذاب، يا فلزات ديگر، در اختيار سليمان عليه السلام قرار گرفت؟ آيا خداوند، طريقه ذوب كردن اين فلزات را در مقياس بسيار وسيع و گسترده، از طريق اعجاز و الهام، به اين پيامبر آموخت؟
و يا چشمهاى از اين فلز مايع، شبيه همان چشمههائى كه به هنگام فعاليت كوههاى آتشفشانى از دامنه آنها سرازير مىشود، به صورت اعجازآميز، در اختيار او قرار گرفت؟
وو يا به نحوى ديگر؟ دقيقاً بر ما روشن نيست، همين اندازه مىدانيم، اين نيز از الطاف الهى درباره اين پيامبر بزرگ بود.
و بالاخره، به بيان سومين موهبت پروردگار، نسبت به سليمان عليه السلام، يعنى تسخير گروه عظيمى از «جنّ» پرداخته، چنين مىگويد: «و گروهى از جنّ پيش روى او به اذن پروردگار، برايش كار مىكردند». «وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ».
«و هر گاه كسى از آنها از فرمان ما سرپيچى مىكرد، او را با آتش سوزان مجازات مىكرديم» «وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعِيرِ».
«جنّ» چنان كه از نامش نيز پيداست، موجودى است مستور از حس، داراى