responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 18  صفحه : 171
آرى، با فرا رسيدن مرگ و عذاب استيصال، درهاى بازگشت به كلى بسته مى‌شود، و ميان انسان و جبران خلافكارى‌هاى گذشته گوئى سد محكمى ايجاد مى‌گردد، به همين دليل، اظهار ايمان در آن هنگام، گوئى از نقطه دور دستى انجام مى‌گيرد.
اصولًا چنين ايمانى كه جنبه اضطرارى دارد، و به خاطر وحشت فوق العاده از عذابى است كه با چشم مشاهده مى‌كنند، ارزشى ندارد، و لذا در آيات ديگر قرآن، مى‌خوانيم: «اينها دروغ مى‌گويند، اگر بازگردند همان برنامه‌ها را تكرار مى‌كنند». «1»
«تَناوُش» از ماده «نوش» (بر وزن خوف) به معنى بر گرفتن چيزى است، و بعضى آن را به معنى گرفتن با سهولت دانسته‌اند، يعنى آنها چگونه مى‌توانند به آسانى به چنين هدف دور دستى راه يابند؟.
*** آنها چگونه مى‌توانند، در اين لحظه‌اى كه همه چيز پايان گرفته، در مقام جبران خطاهاى خويش بر آيند، و ايمان بياورند: «در حالى كه پيش از آن- در همان حالتى كه در نهايت اختيار و آزادى اراده بودند- به آن كافر شدند»؟! «وَ قَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ».
نه تنها كافر شدند، بلكه انواع اتهامات را به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و تعليمات او بستند، و درباره جهان غيب- عالم ماوراء طبيعت، و قيامت و نبوت پيامبر- داوريهاى نادرستى مى‌كردند، «و از نقطه دور دستى نسبتهائى به آن مى‌دادند» «وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ».
«قذف» چنان كه گفتيم، به معنى «پرتاب كردن چيزى» است، «غيب» جهان


نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 18  صفحه : 171
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست