چه در آهنگ گفتار، و چه در حركات ديگر همراه آن.
بنابراين، مفهوم اين جمله آن است كه: الفاظ شما مؤدبانه، لحن سخن دوستانه، محتواى آن مستدل، آهنگ صدا خالى از فرياد و جنجال و هر گونه خشونت و هتك احترام، همچنين حركات دست و چشم و ابرو، كه معمولًا مكمل بيان انسان هستند همه بايد در همين شيوه و روش، انجام گيرد.
و چه زيبا است تعبيرات قرآن، كه در يك جمله كوتاه، يك دنيا معنى نهفته است!
اينها همه، به خاطر آن است كه هدف از بحث و مجادله، برترى جوئى و تفوق طلبى و شرمنده ساختن طرف مقابل نيست، بلكه، هدف تأثير كلام و نفوذ سخن در اعماق روح طرف است، و بهترين راه براى رسيدن به اين هدف همين شيوه قرآنى است.
حتى بسيار مىشود اگر انسان سخن حق را به صورتى منعكس كند كه طرف مقابل، آن را فكر خود بداند، نه فكر گوينده، زودتر انعطاف نشان مىدهد؛ چرا كه انسان به افكار خود همچون فرزندان خود علاقمند است.
درست به همين دليل است كه قرآن مجيد بسيارى از مسائل را به صورت «سؤال و استفهام» طرح مىكند، تا جوابش از درون فكر مخاطب بجوشد، و آن را از خود بداند. البته هر قانونى استثنائى نيز دارد، از جمله، همين اصل كلى در بحث و مجادله اسلامى، در مواردى ممكن است حمل بر ضعف و زبونى شود، و يا طرف مقابل آن چنان مست و مغرور باشد كه، اين طرز برخورد انسانى، بر جرأت و جسارتش بيفزايد، لذا در دنبال آيه، به صورت يك استثناء مىفرمايد:
«مگر كسانى از آنها كه مرتكب ظلم و ستم شدند» «إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ».