ناپذير با هر گونه شرك و بت پرستى بوده، و عملًا نشان داده است در ارتباط با مسأله بتها حاضر به هيچگونه سازشى نيست، چگونه ممكن است برنامه اصلى خود را رها كرده و از بتها اين چنين تجليل به عمل آورد؟!
از مجموع اين بحث، به خوبى روشن مىشود: افسانه غرانيق ساخته و پرداخته دشمنان ناشى و مخالفان بيخبر است كه براى تضعيف موقعيت قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله چنين حديث بى اساسى را جعل كردهاند.
لذا تمام محققان اسلامى اعم از شيعه و اهل تسنن، اين حديث را قوياً نفى و تضعيف كردهاند و به جعل جاعلين نسبت دادهاند. «1»
البته، بعضى از مفسران توجيهى براى اين حديث ذكر كردهاند كه بر فرض ثبوت اصل حديث، قابل مطالعه است و آن اين كه:
«پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آيات قرآن را آهسته و با تأنّى مىخواند، و گاه در ميان آن لحظاتى سكوت مىكرد، تا دلهاى مردم آن را به خوبى جذب كند، هنگامى كه مشغول تلاوت آيات سوره «نجم» بود و به آيه «أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزّى وَ مَناتَ الثَّالِثَةَ الأُخْرى» رسيد، بعضى از شيطان صفتان (مشركان لجوج) از فرصت استفاده كرده و جمله: «تِلْكَ الْغَرانِيْقُ الْعُلى، وَ انَّ شَفاعَتُهُنَّ لَتُرْتَجى» را در اين وسط با لحن مخصوصى سر دادند، تا هم دهن كجى به سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله كنند و هم كار را بر مردم مشتبه سازند، ولى آيات بعد به خوبى از آنها پاسخ گفت و بت پرستى را شديداً محكوم كرد». «2»
و از اينجا روشن مىشود اين كه: بعضى خواستهاند داستان غرانيق را نوعى